عبدالله بن عباس می گوید: در
جنگ احد، مردم همگی از دور پیامبر متفرق شدند و فرار کردند و جز علی بن ابیطالب و مردی از انصار کسی کنار پیامبر باقی نماند.
پیامبر فرمود:
ای علی، می بینی که مردم چه کردند، تو چرا نمی روی و مانده ای؟
حضرت علی علیه السلام پاسخ داد: نه، به خدا سوگند من از تو جدا نمی شوم که از زبان دیگران حال شما را بپرسم - یعنی خودم در کنار شما می مانم تا نیازی به جویا شدن از حال شما به واسطه دیگران نباشد .
پیامبرخداصلی الله علیه وآله فرمود: حالا که نمی روی براین گروه از لشکریان دشمن حمله کن.
علی علیه السلام حمله ای کرد و آنها را متفرق ساخت، دراین هنگام جبرئیل علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: این کار علی مواسات واقعی است.
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمود: من از علی هستم و او از من است.
جبرئیل گفت: و من هم از شما (محمد و علی) هستم.
بحارالانوار، ج 39 ،ص 111، حدیث 19--------- تفسیر فرات کوفی
مراجعه شود به:
رابطه علی علیه السلام با پیامبر