ج) قوانين گرانش و نور در تئوري هاي كلاسيك كاملا ناهمگون به نظر مي رسند به طوري كه اين قوانين از فرضيات فيزيكي و نيز از رياضيات متفاوتي پيروي مي كنند و تلاش براي تركيب معادلات اين دو همواره نافرجام مانده است.
در حال حاضر فيزيكدانان زيادي متقاعد شده اند كه يك تئوري متداول چهار بعدي بسيار كوچكتر از آن است كه به طور كامل نيروهاي توصيف كننده جهان ما را توضيح دهد. در يك تئوري چهار بعدي، فيزيكدان ها مجبور هستند نيروهاي طبيعت را در حالتي غير طبيعي و غير هماهنگ با هم تركيب كنند. علاوه بر اين، تئوري تركيبي مورد نظر، نادرست است. اما با بيان آن در ابعادي بالاتر ازچهاربعد، فضاي كافي در اختيار داريم تا نيروهاي بنيادي را بصورتي ظريف، زيبا و جامع توضيح دهيم.
به عنوان مثال قوانين گرانش و نور كاملا ناهمگون به نظر مي رسند. اين قوانين از فرضيات فيزيكي و نيز از رياضيات متفاوتي پيروي مي كنند. تلاش براي تركيب معادلات اين دو همانطور كه گفته شد همواره نافرجام مانده است اما در صورتي كه بر اساس اولين تئوري گرانشي كه توسط دو دانشمند به نام هاي كالوزا و كلين پيشنهاد شد بعد ديگري را به عنوان بعد پنجم به چهار بعد فضا-زمان بيفزاييم، آنگاه ملاحظه مي شود كه معادلات حاكم بر نور و گرانش مانند دو قطعه يك پازل با هم جفت و جور مي شوند. در واقع مي توان نور را به عنوان ارتعاشاتي در بعد پنجم توصيف كرد. به اين ترتيب ملاحظه مي كنيم كه قوانين نور و گرانش در بعد پنجم ساده تر مي شوند و در ضمن به اين پارادوكس كه چگونه نور با وجود رفتار موجي اش مي تواند بدون هيچ واسطه اي در خلاء سير كند؟( اگر در خلاء چيزي براي موجي شدن نيست، پس نور چگونه مي تواند موج باشد؟)پاسخ داده مي شود. در واقع علت سير كردن نور در خلاء به اين خاطر است كه خلاء خودش مرتعش مي شود، زيرا خلاء در واقع در چهار بعد فضا و يك بعد زمان يعني يك فضاي پنج بعدي موجوديت پيدا مي كند.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!