دلیلهای زیادی را در نقدهای اینجا و آنجا میشود پیدا کرد. اکثرا این موضوع را به نوع زندگی معاصر ـ زندگی شهری ـ و بی رنگ شدن لذتها، رنگها و زیباییهای زندگی پیشین مربوط میسازند. این درست است، اما همه موضوع نیست.
اولا خیلی وقتها آنچه که ناامیدکننده به نظر میآید، در اصل اینطور نبوده و مخاطب اشتباه فهمیده. خیلی وقتها چون ترجمه ناقص و بد بوده و یا اثر هنری در محیطی متفاوت از محیط ما بوجود آمده، مخاطب ایرانی درست نمیفهمد موضوع از چه قرار است و فقط پیچیدگی احساس میکند. احساس میکند همه بی سر و ته است و ماجرا بی معنی است. این موضوع که اشتباه ذهنی است ـ اکثرا به صورت فضاهای نیهلیستی ـ پوچی ـ احساس میشود و مخاطب حس میکند که همه چیز تباه و خراب است و دنیا بی معنی شده. در حالی که اصلا محتوای اثر را نفهمیده. این اتفاق خیلی وقتها میافتد. پس اشتباه ذهنی خود را با نیهلیسیم اشتباه نگیرید.
بعضی وقتها، آثاری منتشر شدهاند که مخصوصا و به طور علاقمند همه چیز را سیاه و تاریک نشان دادهاند. سیاهی مطلق. خوب اینها به کنار. یک دقت دیگر دربارهاشان حرف میزنیم. ولی این سری، واقعا زیاد نیستند. در میان ایرانیها، دو سه نویسنده یا کارگردان واقعا تلخ اندیش بیشتر نمیشود پیدا کرد. مثل هدایت یا سهراب شهید ثالث. در میان خارجیها هم که مشهور باشند شاید کمتر از بیستها، که کافکا شناخته شده ترین است.
حالا میماند بقیه، که نه اشتباهی سیاه به نظر آمدهاند و نه سیاه مطلقاند. درباره آنها باید چه گفت؟
بگذارید مطلب را این جوری باز کنیم: موضوعات کلی هست که هنرمندان زیاد سراغشان میروند. تا حالا فکر کردهاید چرا در ادبیات ایران عشق اینقدر زیاد تکرار شده که اکثر اشعار فارسی درباره عشق است؟ غم هم چنین حالتی دارد. شاید این موضوعات جنس شکوهمندی دارند و یا شاید احساساتی هستند که هنرمند بیشتر در آن حال، احساس نیاز به خلق اثر هنری میکنند. بهرحال این طور شده است که غم، یاس و دلتنگی از نفس زندگی ـ هر چند بخش محدودی از زندگی باشد ـ مورد علاقه هنرمندان است و اکثرشان در این حالت دوست دارند کار کنند. همین و همین.
درباره این موضوع ـ اهمیت غم در هنر ـ خیلی چیزها نوشته شده و گفته شده. شاید این عبارت «غم وفادارترین دوست من است که وقتی همه رفتهاند او بر جای میماند» را در چندین شعر و نثر شنیده باشید. از این چیزها زیاد است. نویسنده دیگری غم را اوج احساسات انسانی میداند. چه این حرفها غلو باشد و چه درست؛ غم موضوع مناسبی است برای هنر.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!