والت ویتمن، پدر شعر جدید انگلیسی است. پیش از او زبادن ادبیات حرمت و ابهتی داشت که ثمره سالها رنج و مطالعه ادیبان بود. این زبان فاخر ساده بدست نیامده بود و طبیعی است که ادیبان اوست نداشتند ساده مورد استفاده دیگران قرار گیرد. مرد ادیب امتیازی داشت که بقیه نداشتند و هرچه دیگران از این امتیاز کمتر بهره میگرفتند، حرمت آن محفوظتر میماند. اما ویتمن شعر را به دست و کوه و کلبهها و خیابانها و مردم عادی کشاند. او زبان شهر را ساده و بی پیرایه کرد و با مردم سرود.
او تنها بود، حتی در میان مخاطبانش.
اما بعدها سبک او زنده ماند و بقیه به کتابخانهها تبعید شوند حتما این شعر !O Captain! My Captain را شنیدهاید:
__ناخدایم! ناخدای من! سفر پرهراس ما تمام شد.
کشتی از خطر گریخت و ما به هدفمان رسیدیم
بلند و نزدیک است، زنگهایش را میشنوم، مردم تشویقمان میکنند
نگاههایشان بدنه، استوار کشتی بیباک ما را به پیش میآید دنبال میکند.
اما ای دل من! دل من!
ای قطرههای سرخ خون
که بر عرشه کشتی، به آنجا که ناخدای من
سرد و مرده است ریختهای
ای ناخدا! وی ناخدای من! بلند شو و صدای رنگهاشان را شنو
بلند شو ـ برای توست که پرچم افراشتهاند ـ برای تو شیپور میزنند...__اصل شعر را به انگلیسی اینجا ببنید.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!