منطق،حکمت و کلام در عهد سلجوقیان
البته توسعه دانش در این عصر منحصر به علوم طبیعی و ریاضی نبود و در منطق و حکمت و کلام هم، آثار قابل ملاحظهای، حتی به فارسی نوشته شد که برای تاریخ علم خالی از اهمیت نیست.
درست است که فلسفه - به ویژه حکمت سینایی - در این عصر مورد انتقاد متشرعه
اهل سنت واقع شد و از جمله
امام ابو حامد محمد غزالی «وفات 505 ق / 1111 م»
ایرادهایی بر آن وارد ساخت که تا چندین نسل بعد به وسیله متفکران اهل شرع تکرار شد، اما این اعتراضات؛ بر خلاف مشهور، به کلی مانع از توجه مستعدان عصر به حکمت و مسایل فلسفی نگردید. غیر از ابو حامد غزالی که بر عقاید اهل فلسفه اعتراض کرد؛
تاج الدین عبدالکریم شهرستانی «545 ق / 1150 م»،
مؤلف کتاب معروف الملل و النحل نیز در رسالهای به نام مصارع الفلاسفه به مبارزه با فیلسوفان برخاست. همچنین
فریدالدین عمر بن غیلان بلخی «وفات 582 ق / 1186 م»
نیز چندین رساله در نقد تعلیم ابن سینا و ردّ بر آراء و افکار حکماء در مسأله حدوث و معاد تألیف کرد که موضع متکلمان اهل سنت را نسبت به فلسفه نشان میدهد. اما حکمت اشراقی نیز که به وسیله
شهاب الدین سهروردی یحیی بن حبش
معروف به شیخ اشراق «مقتول در 587 ق / 1191 م» به وجود آمد، متضمن میراث حکمت ایرانی بود. تعداد آثار فلسفی هم که او به زبان فارسی - اما با رمز و تمثیل - انشاء کرد، تعلیم فلسفی او را در این سالهای پایان عصر سلجوقی با فرهنگ ایرانی مربوط نشان میدهد.
از سایر متکلمان و متفکران اواخر عهد سلجوقی،
امام فخرالدین محمد بن عمر الرازی
معروف به
فخر رازی - «وفات 606 ق / 1209 م» که در عین حال فیلسوف هم بود و شرح او بر کتاب الاشارات و التنیهات ابن سینا هم به قدری متضمن اعتراضات بر اقوال و آراء شیخ الرئیس است که محققان شرح او را جرح و خود او را به خاطر همین تشکیلات، گه گاه امام المُشکّکین خواندهاند.