دکتر احمد سوکارنو فرزند معلمی بود که در جاوه شرقی تولد یافت , از آغاز جوانی در جنبش های ناسیونالیستی شرکت میکرد . در 19 سالگی در شهر باندونگ برای تحصیل وارد یک کالج فنی هلندی و در رشته
مهندسی فارغ التحصیل گشت اما همواره شور وطن پرستی ویرا مصمم تر در راه مبارزه و کسب استقلال میهن خویش میساخت تا اینکه در 1927 که یک حزب سیاسی در اندونزی تشکیل گردید وی به عضویت آن در آمد و دیری نگذشت که بواسطه تلاش های پیگیر آزادیخواهانه , از چهره های در خشان و معروف این حزب شد , ولی هلندی ها ویرا دستگیر و بچهار سال زندان محکوم کردند . پس از آزادی از زندان باز همچنان شور مبارزه با استعمار را در سر داشت از ینرو بر اثر فعالیت های استقلال طلبانه گرفتار و به هشت سال تبعید در جزایر دور افتاده فرستاده شد , چون ژاپنی ها به اندونزی حمله کردند و قدرت استعماری هلندی ها را در هم شکستند , سوکارنو آزاد گردید . اما با پیروزی متفقین بر متحدین و تسلیم ژاپن , در 19445 هلندی ها خود را آماده جنگ با ملیون کردند و مبارزان ملی نیز سر سختانه بمبارزه بر خاستند , دکتر سوکارنو و دکتر حتی و دیگران در 1945 حکومت جمهوری
اندونزی را اعلام و ارتشی ایجاد کردند و در جنگل ها پناه گرفتند و مدت 4 سال با استعمار گران هلندی جنگیدند. هلندی ها در 1948 بردکتر سوکارنو دست یافتند و او را تبعید کردند ولی با برانگیخته شدن افکار عمومی جهان و جانبدارای سازمان ملل متحد از ملیون و مبارزات قهرمانانه استقلال طلبان اندونزی , سرانجام هلند مجبور بترک اندونزی و موافقت با آزادی مستعمره خود و آزادی دکتر سوکارنو گردید.
دکتر سوکارنو با استقلال اندونزی در 1949 بر یاست . جمهوری کشور خود انتخاب گردید . ازاین پس بزدودن آثار شوم استعمار و عمران کشور و حل مشکلات پرداخت و در داخل کشور سوکارنو دوکراسی ارشادی را شیوه کار خود قرار داد و مدت 15 سال بر احزاب مختلف کمونیست , ملی و غیره حکمروائی و از آزادی عقیده و آزادی خواهی جانب داری کرد .
دکتر سوکارنو در مجامع بین المللی و در کنفرانس آفریقائی و آسیائی سال 1995 که در باندونگ تشکیل گردید شرکت جست و در جهان سوم شهرت فراوان داشت . و از سیاستمداران بزرگ دنیا بشمار میرفت .
ولی مخالفان آزادی عقیده و حرمت انسانی به بهانه آزادی دادن به کمونیست ها پنج بار بوی سوء قصد کردند و سرانجام عوامل سیا در سال 1965 بر کشور اندونزی تاختند و کودتائی خونین براه انداختند که طبق مندرجات برخی از جراید نزدیک بیک میلیون نفر از مردم اندونزی کشته شدند .
دکتر سوکارنو را ژنرال ها تحت نظر گرفتند و هر روز از قول سوکارنو اعلامیه ای که بخلاف میل و خط مشی زندگی سیاسی وی بود صادر میکرد و در صدد بد نام کردنش بودند و سرانجام بافشار آمریکا سوکارنو را در 20 فوریه 1967 مجبور باستعفا کردند حتی میخواستند دکتر سوکارنو را از کشورش برانند.
کودتاچیان همواره درین ترس بودند که اگر دست سوکارنو بنوشتن بیانیه و زبانش به سخنرانی برای مردم باز شود همه رشته های آنها را پنبه میکرد و امور کشور را با نیروی ملت یکسره از دست عوامل استعمار
آمریکا خارج می نمود . و ملت را یک پارچه صد خائنان میشورانید .
کودتاچیان علاوه بر تبلیغات و صدور اعلامیه های دورغین روانپزشک خائنی را وا داشته که گواهی بر مختل الحواس بودن دکتر سوکارنو بدهد با اینحال هنوز مردم اندونزی دکتر احمد سوکارنو را پس از سالها , همان سوکارنو دیرینه , همان ناجی اندونزی همان بنیانگذار استقلال کشور می دانسته و طرفدارانش از همه طبقات بودند .
چون دکتر سوکارنو در گذشت کودتاچیان اجازه ندادند که ویرا در گورستان قهرمانان بخاک بسپارند , حتی از انتشار کتابهای دکتر سوگارنو , پسر , مادر و خواهر وی جلوگیری نمودند .
از کتابهای معروف دکتر سوکارنو کتاب پرچم انفلاب بود .