ریشه‏ها و عوامل پلورالیسم دینی از منظر علوم اسلامى


تجربه دینی


از نظر دین اسلام، اسلام وحی الهی است که به طور معصومانه به دست ‏بشر رسیده است. نه دست غیر به آن رسیده است و نه از جانب رسول خدا چیزی بر آن افزوده یا از آن کاسته شده است. از این‏رو، اسلام خود را هادی انسان‏ها و تنها دین حق و پذیرفته شده خداوند معرفی می‏کند و بنابراین، تاکید بر تجربه دینی، از حقانیت گزاره‏های اسلام نخواهد کاست. قرآن کریم درباره پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‏فرماید: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی‏» ،النجم: 4 و 3. پیامبر و فرستاده من از روی دلخواه سخن نمی‏گوید و آنچه به شما می‏گوید، چیزی نیست جز وحی الهی که به او وحی شده است. خداوند به پیامبرش می‏فرماید: «فاستمسک بالذی اوحی الیک انک علی صراط مستقیم‏» الزخرف: 43. همان صراط مستقیمی که هر روز آن را در نماز می‏طلبی و می‏گویی: «اهدنا الصراط المستقیم‏» الحمد: 6. در اسلام علاوه بر آن‏که بر تدین و روحیه حقیقی اسلام را داشتن و رسیدن به تجارب عرفانی دینی توصیه شده، بر اعتقادات پاک و عمل صالح نیز تاکید بسیار شده است. چنان‏که قرآن می‏فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه‏» فاطر: 10. اعتقادات پاک انسان به سوی او بالا می‏رود و عمل صالح، آن را بالاتر می‏برد.

دوگانگی واقعیت فی نفسه با واقعیت پدیداری


این یکی از نظریاتی است که پس از کانت وارد مباحث معرفت‏ شناسی غرب گردید و بعدها تحت تاثیر این نظریه دوگانگی واقع و پدیدار، فنومنولوژی یا پدیدارشناسی هوسرل و سایر پدیدارشناسان شکل گرفت. بدین ترتیب، رسیدن و دستیابی به واقع، چنان‏که هست، و شناختن آن، مورد تردید قرار گرفته و احیانا ممتنع دانسته شد. و بدین صورت، موج نوع جدیدی از نسبیت ‏گرایی ، اندیشه غرب را لرزاند و البته پلورالیسم دینی هم از این موج بی‏تاثیر نبود; اما فلسفه و تفکر اسلامی، که این نظریه را برنتافت، نتایج‏شوم آن را نیز نپذیرفت و به نقد آن همت گماشت. از نظر تفکر اسلامی برای دستیابی به حقایق و واقعیات، وسایل و راه‏های متعددی وجود دارد که عبارتند از:وحی ، عقل ، حس و تجربه. در تفکر اسلامی، انسان با داشتن بدیهیات و اشکال منتج و راه‏های صحیح استدلال، اگر چه نمی‏تواند تمام حقایق را به طور قطعی به دست آورد، اما بر تحصیل پاره‏ای از آن‏ها توانا است و نصوص وحی و کلام الهی نیز به مدد عقل آمده، او را در یافتن حقیقت و واقعیات، چه در صحنه هستی‏شناسی و چه در بستر ارزشی، یاری می‏کنند.از نظر اسلام، حق قابل تشخیص است و لازم الاتباع. لذاتصریح می‏کندکه: «قد جاءکم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه‏» یونس: 8. بنابراین، حق مطلق، اگرچه به طور فی الجمله، قابل شناخت است و پس از آگاهی از حق مطلق، پیروی از غیر آن، ضلالت است و گمراهی، پلورالیسم در میدان حق مطلق و مقابل آن، معنا ندارد و چون اسلام حق است غیر از آن، درست و صحیح نخواهد بود و چنان‏که امام رضاعلیه‌السلام در جواب ابن سکیت فرمود: امروز عقل حجت ‏باطنی است و هنگامی می‏تواند عقل حجت ‏باطنی باشد که قدرت تشخیص حق از باطل را داشته باشد چنان‏که انبیاء که حجت ظاهری‏اند، حق را به انسان‏ها معرفی می‏کنند.

توسعه ارتباطات


اسلام با دستوراتی که درباره چگونگی رفتار با اهل کتاب دارد و احترام به آنان را توصیه می‏کند، زمینه‏ای مناسب برای مشارکت مسلمانان و پیروان سایر ادیان را فراهم ساخته است و بستر مناسبی را برای همزیستی مسالمت‏آمیز و ارتباطات محترمانه بین آنان فراهم می‏آورد. قرآن درباره نیکی کردن و رعایت قسط حتی در مورد مشرکان غیر محارب توصیه می‏کند که «خداوند، شما را از نیکی و قسط به کسانی‏که در دین با شما نمی‏جنگند و شما را از دیارتان خارج نمی‏کنند و به دشمنانتان کمک نمی‏کنند نهی نمی‏کند. به درستی که خداوند رعایت‏ کنندگان قسط را دوست دارد.» ممتحنه: 8.

انحصارگرایی و خلوص و صدق پیروان سایر ادیان


اسلام از همان اوان ظهور، به انسان‏هایی که خالصانه و صادقانه در عمل به دین‏شان می‏کوشیدند، هرچند غیر مسلمان بودند، توجه داشت و قصور آنان را جرم نشمرد و برای آن مجازاتی مقرر نکرد. چنین برخوردی با پیروان سایر ادیان، از همان ابتدا باعث گردید تا گرفتار معضلاتی که دامن‏گیر مسیحیت‏بود نگردد.اسلام از طرفی توصیه به حسن رفتار با اهل کتاب می‏کند و از طرفی نیز مستضعفان را، یعنی کسانی که حق بر آن‏ها آشکار نشده است، معذور می‏شمارد و در صورت تلاش صادقانه‏شان آنان را مثوب و رستگار می‏داند. این مطلب از روایات ما در تفسیر «مستضعفین‏» و «مرجون لامر الله‏» استفاده می‏شود.

مکاتب نوظهور


وجه مشترک همه مکاتب نوظهور ، عبارت است از تاکید بر عدم دستیابی به شناخت امر مطلق و واقعیت و حقیقت، آن طور که هست، در حالی‏که چنین چیزی پذیرفتنی نیست. در نهایت، اینکه ریشه‏ها و عوامل تکثرگرایی در اسلام و فرهنگ و جامعه اسلامی وجود ندارد و تاثر برخی روشنفکران از این‏گونه نظریات نباید باعث گردد تا چیزی را که در بستری متفاوت از بستر فرهنگ ما رخ داده است ‏به فرهنگ جامعه خودمان تسری دهیم.

منابع

  • مجله حوزه و دانشگاه، ش 1، ص 59
  • جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص 222 - 224
  • عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، ص 406


تعداد بازدید ها: 9476