بشیر بن سلیمان می گوید:
یک شب امام هادی علیه السلام مرا فرا خواند. وقتی به حضور امام رسیدم، به من فرمود:«من تو را به فضیلتی شرافت می دهم تا در دوستی ما بر شیعیان پیشی گیری. من تو را برای خریدن کنیزی میفرستم. »
آن گاه امام نامهای به خط رومی نوشت، آن را مهر کرد و با کیسهای حاوی 220 دینار به دستم داد و فرمود به بغداد بروم و صبح فلان روز کنار پل
فرات حاضر شوم. بعد فرمود:«در این هنگام، قایق های کنیزان و اسیران به آن جا می رسند. خریداران که عمدتاً از وکلای بنی عباس و تعداد اندکی از جوانان عرب هستند، برای خرید کنیز می آیند. در میان برده فروشان، شخصی به نام عمر بن یزید وجود دارد. تمام روز او را زیر نظر بگیر!» آن گاه امام علیه السلام ویژگی های کنیزی را به من داد و مرا مامور کرد او را بخرم.
منابع: بحارالانوار، ج 51، ص 6 ------------ کمال الدین
مراجعه شود به:
ورود نرجس خاتون به بغداد