حدیث کساء


جابربن عبدالله انصاری از فاطمه علیهاسلام روایت می‌کند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا می‏کنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»

خداوند عزوجل خطاب فرمود که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفته‏اند.»
آن‌گاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده می‌کند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)

منابع:

  • فاطمة الزهراء رحمانی/292/56.

مراجعه شود به:



تعداد بازدید ها: 31275