دید کلی
اگر موضوع تاریکی شب از یک بچه پرسیده شود، جواب خواهد داد: چون
خورشید میخوابد، شب
آسمان تاریک است. یک فرد معمولی ، علت این پدیده را به
حرکت وضعی زمین (چرخش زمین به دور خودش) نسبت خواهد داد، که خورشید پشت زمین قرار میگیرد و چون
نور آن به زمین نمیرسد، تاریکی شب پدید میآید. اگر موضوع تاریکی شب که یک پدیده عادی است، بصورت علمی مطالعه شود به نتایج بزرگی منجر خواهد شد. مگر نه این است که آسمان و کائنات پر از
ستارههای نورانی است که اغلب آنها از خورشید هم بزرگتر و درخشانترند. پس چرا وقتی ما پشت به خورشید هستیم، این ستارهها فقدان
نور خورشید را جبران نمیکنند.
کپلر ، اولین پرسشگر
اولین بار
کپلر در سال 1610 علت تاریکی شب را از خود پرسیده بود و خود را چنین توجیه کرده بود که اگر کائنات بیپایان است. آسمان شب نیز باید چون شب و روز روشن باشد. یک کائنات بینهایت ، باید بینهایت ستاره داشته باشد که هر کدام به درخشندگی خورشید باشند. همانطور که در دل یک جنگل انبوه به هر طرف نگاه کنیم، تنه درختی را خواهیم دید، در جنگل ستارگان یک کائنات بیپایان نیز باید نگاهمان در هر طرف با یک ستاره برخورد کند و آسمان شب نیز باید درخشندگی خورشید را داشته باشد. پس کپلر نتیجه گرفت چون شب تاریک است. پس کائنات باید محدود پایاندار باشد.
تناقض البرس
«
هاینریش البرس» ستاره شناس آلمانی با تکیه بر ایده یک منجم لوئیسی بنام «
ژان فیلیپ دوشزو» در سال 1823 نظر داد که روشنایی ستارهها میبایستی در زمان
سفرشان در فضا در جایی جذب شود و شب از این جهت تاریک است که نور ستارهها در حد کمال به ما نمیرسد. ولی نظر او توجیه خوبی نمود، زیرا چیزی که جذب میشود، باید باز پس داده شود زیرا نور گم شدنی نیست. اینکه کائنات میتواند عمری داشته باشد، برای کپلر به هیچ وجه شناخته شده نبود و تناقض البرس همچنان سر به مهر مانده بود تا اینکه در آغاز قرن 20 تا
نظریه انفجار بزرگ ، از ظلمت شب پرده برداشته شد.
چرا شب تاریک است؟
شب تاریک است چون برای پر کردن آسمان از نور ، ستاره به اندازه کافی وجود ندارد. تعداد ستارهها محدود است نه چنانکه کپلر میاندیشید، به دلیل آنکه کائنات حدود و مرز دارد. بلکه به این دلیل که ما تمام کائنات را نمیبینیم. به دلیل آنکه عالم آغازی داشته است و به دلیل آنکه انتشار نور ، آنی نیست. فقط نور ستارههایی به ما میرسد که در درون دایره افق واقع شدهاند. از طرف دیگر تعداد ستارگان محدود است زیرا عمر ابدی ندارند.
عمر ستارهها در مقایسه با سن و سال عالم کوتاه است. چند میلیون یا حداکثر چند میلیارد سال عمر میکنند، بعد میمیرند.
ناگفتهها
- آسمانها ثابت نیستند و پیوسته گسترش مییابند، پرتوهای ستارگان هر لحظه وارد فضایی وسیعتر میشوند. چگونه میتوان حوضی را که مرتبا حجمش افزایش مییابد پر از آب کرد؟
- حتی اگر آسمانها ثابت بودند، ستارگان آنقدر نور نداشتند که طی 15 میلیارد سال ، نور آسمان را به هنگام شب ، در حد قابل توجهی افزایش دهند.
- هر چه مسافت کهکشانها از یکدیگر دورتر شود، روشنایی نیز با دشواری بیشتری به ما میرسد و نور نیروی خود را از دست میدهد و به سمت قرمز متمایل میشود و به این ترتیب نیروی روشن کننده در دایره افق کاهش مییابد.
نگرش علمی به شب
پس بعد از این وقتی به این سقف ستاره گون خیره شدیم، بخاطر بیاوریم که این نمایش شگفت انگیز و با شکوه را مدیون این هستیم که کائنات آغازی داشته است و
زندگی ستارگان تابان ، شتابان است.
مباحث مرتبط با عنوان