اگر دانه وجودم در زیر خاکهای غفلت و نسیان، در اشتیاق دیدار خورشید تو، شکفتن را از یاد برده است شناسایی سبزینه ی فطرتی که تو در وجودم نهاده ای سر می شکفد و در اشتیاق نو رشد می کند.
و من اینک درخت وجود خویش را در مسیر نسیم روح افزاری تو قرار داده ام و دهان تشنه گلبرگهای وجودم را رو به باران تو گشوده ام.
خدا! و هنوز بهتریم گل بوستان تو را می طلبد و بهترین میوه رحمت تو را آرزو می کند و زلال ترین چشمه لطف تو را له له می زند و بر زمین بخششهای تو، پای اعتماد می کوبد و نگاه توجه آمیز و عنایت آکنده تو را امید می بندد.
خدایا! آنچه را که بر من بخشیده ای باز پس مگیر.
برگرفته از کتاب "دست عا، چشم امید" نوشته سید مهدی شجاعی
تعداد بازدید ها: 8511