منو
 کاربر Online
871 کاربر online
Lines: 1-20Lines: 1-20
-روزی علی علیه السلام متوجه شد، نی مشک آبی را به تی ی برد حضرت زدیک شد و مشک را ه د او راند و از حالش جویا شد، گفت: ((رت ایرانین ی لی ام|ل ب ابی )) م را یک ا مرها اده او را کته و چند به ییم دا و نیازمندم به اچا بای دم کار می م. +روزی ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی بن ابی طالب علیه السلام)) متوجه شد ن ک مشک آبی را به مت ب دو کشد. مشک را ز ز گر و بریش به خانه برد. در طول راه از حالش جویا شد. گفت:« لی وهرم را ب جبهه فرستاد ا ا کشت. اکون چند چ یی دار و چون گستم، ب ناچار برای م ک ی‌کنم
وق
ی در خانه‌ی رسیدند امم مشک ر به ا ویل اد و به خاه رفت. شب را با اضطراب و ناراتی به صبح رساند. صبح ه شد، کیه‌ای بردات، آ را از غذا ر رد و ب طرف خانه‌ی زن به را افتا. بضی از یارانش خستند به او کمک کنند ولی او فرمود:« روز قیامت چه کسی حاضر است بار مرا بکشد؟»
-حضرت ز ا دا د شب ر ضطر ب ح رساند حاه زیی از ا برداشت، ک حرکت کن بی یان ضر ند: اازه دید ه ما کمک کیم.

امم فمود: و یات کی اضر است با ا کشد؟
>>حضرت مل آن رسی و در ا د و فرمو: من همان به ا هم ک یو د بن ک ککت کردم را کن که رای به ایت یزی ده ام.
+وقتی انه‌ی ری ر فمو من همان بند دا هت ک یرز بردن مشک ککت کم. بی چه‌هی ذا وردم.»
ز
ن در را از کد گف دا از ت رای ود و وش یا م لی ن ابیطال او کند
حضرت ورد شد فرم من س دارم وابی ه دست بیاورم. تو ی نان ب یا بچه ه ا ام ک
ن وب دد:« من ب پتن ن آشاترم. و چه‌ه را گم کن ا م ا م.»
- در را گش و گ: خا ا تو راضی شو و ودش یان من و علی بن ابیطالب قا کند.
>>رت دال رمود: ن وت ارم ثی ب دت یاورم تو هر ا از کارا را استی انتخاب ک ی نان بپز و ی بچ ها را رام کن.
>>ن واب داد: من به نا پتن شناترم تو به ا را رام و رم ک ا من نن بز.

ح گشت و ن ام هم نان خت امم گوشت رما ه ا به گاشت فمود: س ی علی ن ابیالب را ح کن، رت کنار آتش تنور م و و را زدیک سات فرمود: ی ی رات آتش را بچش، ی کی کسی است که حق یوه نان و یتیما ضای کن.
+ام گوشت ت و ز هم نن پخ. امام در دهان چه ها گوشت و ((خرما)) گذاش و فمود س سعی کن علی بن ابیطالب ا حل کنی.»
پ کنا ش تر آمد وتش ا یک برد فرمود:« ی لی، حرار آتش را ب! ای کیر کسی است ک حق بیوه نان و ییان را ایع کند.»
این هنگا ن یگر ه اام را می‌ناخت ور د ا دیدن این حنه ب ز صاحنه گت ی ر تو! ین میرامؤمنین ع ات />ز ا تای د ما مد ت:« ی امیالنین، کاری که کرم یر خجالت ک
ام فرمود:« نی. م ای به لیی کیای که در حق اشتم، از ت ال بکم.»
-در این هنگام خانم دیگری که حضرت را می شناخت و وارد این منزل شده بو، با دیدن این صحنه به زن صاب خاه گفت: وای بر تو، این امیرالمومنین است؛ زن با شتاب نزد حضر آمد و گفت: ا میر المومنین، سیار جالت م کشم، از کاری که کردم.

حضرت
فرمود: نخیر، من باید از ت خجالت بکشم، به واسطه کوتاهی که در حقّت داشتم.
+!مناب: />*بحااانوار، 41، 52، شماره 3 ------ مناب
-منابع:

بحارالانوار، ج 41، ص 52، شماره 3 --------- مناقب

مراجعه شود به:

((اذب خلی ایالمومنین))
+!مراجعه شود به:
*((ما لی یه الام و مسلمان کردن همسفرش))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 29 خرداد 1384 [12:42 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 11 آبان 1383 [12:07 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 25 مهر 1383 [11:25 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..