| در حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب ))، برده اى در حالى که زنجیر به پاهایش بسته بودند بر گروهى گذشت. در این هنگام یک نفر از آنان گفت: زن من ((سه طلاقه کردن|سه طلاقه ))باشد اگر وزن زنجیر او این مقدار نباشد و دیگرى گفت: زنم سه طلاقه باشد اگر وزن زنجیرش فلان مقدار نباشد این دو نفر همراه این برده به نزد مولاى او رفتند و ماجرا را تعریف کردند. و از او درخواست کردند که زنجیر را باز کند تا آن را وزن کنندلیکن او از این کار خودداری نمود . | | در حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب ))، برده اى در حالى که زنجیر به پاهایش بسته بودند بر گروهى گذشت. در این هنگام یک نفر از آنان گفت: زن من ((سه طلاقه کردن|سه طلاقه ))باشد اگر وزن زنجیر او این مقدار نباشد و دیگرى گفت: زنم سه طلاقه باشد اگر وزن زنجیرش فلان مقدار نباشد این دو نفر همراه این برده به نزد مولاى او رفتند و ماجرا را تعریف کردند. و از او درخواست کردند که زنجیر را باز کند تا آن را وزن کنندلیکن او از این کار خودداری نمود . |
| عمر گفت: مولاى این برده شایسته تر از همگان است و هر تصمیمى بگیرد صحیح است. به ناچار هر سه دست از زنهایشان کشیدند و با مشورت یکدیگر به حضور حضرت على علیه السلام رسیدند و ماجرا را تعریف کردند. | | عمر گفت: مولاى این برده شایسته تر از همگان است و هر تصمیمى بگیرد صحیح است. به ناچار هر سه دست از زنهایشان کشیدند و با مشورت یکدیگر به حضور حضرت على علیه السلام رسیدند و ماجرا را تعریف کردند. |
| حضرت فرمود: چقدر این کار آسان است. آنگاه ظرف بزرگى حاضر کردند و پاى آن برده را در آن گذاشتند و در آن آب ریختند و معلوم شد تا کجا آب آمد آنگاه زنجیر را از آب در آوردند و آب پایین رفت و دو مرتبه قطعه اى آهن در آب انداختند تا حدى که مجددا آب برگشت به جایى که قبلا بود | | حضرت فرمود: چقدر این کار آسان است. آنگاه ظرف بزرگى حاضر کردند و پاى آن برده را در آن گذاشتند و در آن آب ریختند و معلوم شد تا کجا آب آمد آنگاه زنجیر را از آب در آوردند و آب پایین رفت و دو مرتبه قطعه اى آهن در آب انداختند تا حدى که مجددا آب برگشت به جایى که قبلا بود |
| سپس حضرت فرمود این آهن را وزن کنید وزن زنجیر پاى این برده همین مقدار است پس از انجام دادن دستور حضرت آنانى که سوگند یاد کرده بودند و زنانشان برایشان حلال شده بود می گفتند: (نشهد انک عیبة علم النبوة و باب مدینة علمه فعلى من حجد حقک لغته الله و الملاپکة و الناس اجمعین) (گواهى مىدهیم که تو مخزن دانش پیامبرى و در شهر دانش او هستى. پس هرکس که حق ترا انکار کند لعنت خدا و ملائکه و تمامى مردمان براوباد. | | سپس حضرت فرمود این آهن را وزن کنید وزن زنجیر پاى این برده همین مقدار است پس از انجام دادن دستور حضرت آنانى که سوگند یاد کرده بودند و زنانشان برایشان حلال شده بود می گفتند: (نشهد انک عیبة علم النبوة و باب مدینة علمه فعلى من حجد حقک لغته الله و الملاپکة و الناس اجمعین) (گواهى مىدهیم که تو مخزن دانش پیامبرى و در شهر دانش او هستى. پس هرکس که حق ترا انکار کند لعنت خدا و ملائکه و تمامى مردمان براوباد. |
| بحارالانوار، ج40، ص 280، حدیث 43------- فضائل، روضه | | بحارالانوار، ج40، ص 280، حدیث 43------- فضائل، روضه |