تاریخچه ی:
حضرت امام حسین علیه السلام
تفاوت با نگارش: 1
| + | {picture=h17.jpg height=213 width=350 align=left} |
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !تهنیت ولادت همراه خبر شهادت | | !تهنیت ولادت همراه خبر شهادت |
- | در روز سوم ((ماه شعبان)) سال چهارم هجری در ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه النبی ))فرزندی دیده به جهان گشود که میوه دل و روشنی چشم پیامبر خدا بود. |
+ | در روز سوم ((ماه شعبان)) سال چهارم هجری در ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه النبی)) فرزندی دیده به جهان گشود که میوه دل و روشنی چشم پیامبر خدا بود. |
- | او که ((آفرینش نور اا سین علیه السلام|نور درخشان خلقتش)) از نور جلال خدا بود و فرشتگان در عظمت آفرینش وی سر تعظیم فرود آوردند، پس از پیمودن مسیری پاک در اصلاب پدران و ارحام مادرانش، در صلب علی علیه السلام و رحم پاک فاطمه زهرا سلام الله علیها جای گرفت و جهان آفرینش را به وجود خود نورانی ساخت. |
+ | او که ((آفرینش نور ا یت علیهم السلام|نور درخشان خلقتش)) از نور جلال خدا بود و فرشتگان در عظمت آفرینش وی سر تعظیم فرود آوردند، پس از پیمودن مسیری پاک در اصلاب پدران و ارحام مادرانش، در صلب علی علیه السلام و رحم پاک فاطمه زهرا سلام الله علیها جای گرفت و جهان آفرینش را به وجود خود نورانی ساخت. |
- | تولد این فرزند پاک پیامبر، با ((ویژگیهای دوران بارداری|ویژگیهای فراوان پیش از تولدش ))، سرور و شادمانی و از سوی دیگر غم و اندوه را برای خاندانش به ارمفان آورد؛ چرا که ((تهنیت خدا و فرشتگان به پیامبر|تهنیت ولادت)) این مولود با ((تسلیت جبرئیل بر شهادت اام ین علیه اللام|تسلیت جبرئیل)) به پیامبر خدا و خبر از شهادت وی همراه بود. |
+ | تولد این فرزند پاک پیامبر، با ((دوران بارداری حضرت زهرا علیهاسلام|ویژگیهای فراوان پیش از تولدش))، سرور و شادمانی و از سوی دیگر غم و اندوه را برای خاندانش به ارمفان آورد؛ چرا که ((تهنیت خدا و فرشتگان به پیامبر اکرم در ولادت امام حسین علیه السلام|تهنیت ولادت)) این مولود با ((تسلیت جبرئیل به یام اکم|تسلیت جبرئیل)) به پیامبر خدا و خبر از شهادت وی همراه بود. |
- | !((جشن تلد عالم ملکوت|جشن میلاد در ملکوت)) فرشتگان به فرمان خدا ولادت این مولود را در آسمانها جشن گرفتند و پیامبر خدا ((نماز نافله به میمنت ولادت|نماز شکر به جا آورد)). رسول خدا در ((مرام ناگاری|مراسمی ویژه ))نام این کودک را « ((نام امام حسین علیه السلام|حسین))» گذاشت؛ نامی که بر ((نام حسین علیه السلام مکتوب بر ساق عرش|تارک بهشت)) میدرخشید و ((نامی بر گرفته از نام خدا|برگرفته از نام خدا)) و از ((جایگاه یژه آینش|جایگاهی عظیم)) برخوردار بود. |
+ | !((جشن یلاد مم حسین علیه السلام در ملکوت|جشن میلاد در ملکوت)) فرشتگان به فرمان خدا ولادت این مولود را در آسمانها جشن گرفتند و پیامبر خدا ((نماز نافله به میمنت ولادت|نماز شکر به جا آورد)). رسول خدا در ((نامگذاری امم حسین علیه الام|مراسمی ویژه ))نام این کودک را « ((نام امام حسین علیه السلام|حسین))» گذاشت؛ نامی که بر ((نام حسین علیه السلام مکتوب بر ساق عرش|تارک بهشت)) میدرخشید و ((نامی بر گرفته از نام خدا|برگرفته از نام خدا)) و از ((جایگاه ال بیت علیهم لم پیش از خلقت|جایگاهی عظیم)) برخوردار بود. |
- | پس از آن حسین علیهالسلام به وسیله پیامبر خدا به ((آداب ولادت)) آراسته شد و به دست آن حضرت ((تغذیه ط سل الل - |تغذیه کرد)). |
+ | پس از آن حسین علیهالسلام به وسیله پیامبر خدا به ((مراسم ولادت حسنین علیهم السلام|آداب ولادت)) آراسته شد و به دست آن حضرت ((تغذیه م سی علیه السلا توسط پیمبر اکرم|تغذیه کرد)). |
| !دوران کودکی | | !دوران کودکی |
- | دامان پرمهر مادرش فاطمه سلام الله علیها به او آرامش میبخشید و جبرئیل و میکائیل ((جبرئیل کنار گوار حسین علیه السلام|در کناره گهواره اش)) مایه آرامش جان او بودند. > >از همان دوران کودکی (( داما پ م یامر|دامان عطوفت پیامبر خدا)) محل امنی برای رشد این کودک بود. محبتهای سرشار پیامبر خدا نسبت به او هیچگاه تمامی نداشت. در خانه، کوچه و مسجد همراه جد بزرگوارش بود و بوسهها و ((شیفتگی پیامبر نسبت به حسین علیه السلام|علاقمندی ))پیامبر خدا نسبت به او در همه جا مشهود بود. |
+ | دامان پرمهر مادرش فاطمه سلام الله علیها به او آرامش میبخشید و جبرئیل و میکائیل ((سخن گفتن جبرئیل اا حسین علیه السلام در گهواره|در کناره گهواره اش)) مایه آرامش جان او بودند. از همان دوران کودکی ((ن پیامبر اکر ه اما سین عیه السلام ر کودکی|دامان عطوفت پیامبر خدا)) محل امنی برای رشد این کودک بود. محبتهای سرشار پیامبر خدا نسبت به او هیچگاه تمامی نداشت. در خانه، کوچه و مسجد همراه جد بزرگوارش بود و بوسهها و ((شیفتگی پیامبر به حسنین علیهماالسلام|علاقمندی)) پیامبر خدا نسبت به او در همه جا مشهود بود. |
- | پیامبر خدا با ((سبط پیامبر و حمایت همه جانبه|حمایت همه جانبه)) خود از او و ((توصیه پیامبر به دوستی ح|توصیه به دوستی )) با او همواره در پی ((معرفی حسین به مردم از نظر دودمان و فضیلت|معرفی شخصیت با عظمت وی)) در جامعه بود. حوادث دوران کودکی، ویژگیهای الهی، نزول ((مائده آسمانی|مائدههای آسمانی)) و ((محبت پیامبر به حسنین علیهماالسلام|رفتار سرشار از مهر پیامبر )) با وی همه از همین حکایت می کرد. |
+ | پیامبر خدا با ((سبط پیامبر و حمایت همه جانبه|حمایت همه جانبه)) خود از او و ((توصیه پیامبر به دوستی با امام حین لیه لسلام|توصیه به دوستی)) با او همواره در پی ((معرفی حسین به مردم از نظر دودمان و فضیلت|معرفی شخصیت با عظمت وی)) در جامعه بود. حوادث دوران کودکی، ویژگیهای الهی، نزول ((مائده آسمانی|مائدههای آسمانی)) و ((محبت پیامبر به حسنین علیهماالسلام|رفتار سرشار از مهر پیامبر)) با وی همه از همین حکایت می کرد.
{picture=h3.jpg height=300 width=225 align=left} |
| !در کنار پدر | | !در کنار پدر |
- | از تلخترین حوادث روزهای دوران کودکی حسین علیهالسلام ((با پیامبر در آخرین لحظات|ارتحال پیامبر خدا ))و ((در شهادت مادر|شهادت مادرش فاطمه سلام الله علیها ))است. او شاهد جنایاتی بود که بعد از ارتحال پیامبر خدا در حق اهل بیتش روا داشتند و پدر و مادر خویش را در ((همرا پ ومار ر کچه ای مدینه |کوچههای مدینه)) برای((شهات ب قاق حق ما| احقاق حقشان)) همراهی می نمود. |
+ | از تلخترین حوادث روزهای دوران کودکی حسین علیهالسلام ((با پیامبر در آخرین لحظات|ارتحال پیامبر خدا)) و ((در شهادت مادر|شهادت مادرش فاطمه سلام الله علیها)) است. او شاهد جنایاتی بود که بعد از ارتحال پیامبر خدا در حق اهل بیتش روا داشتند و پدر و مادر خویش را در ((اتما ت امام لی یه اسلام با مردم مدینه |کوچههای مدینه)) برای((شاهد خواتن اببکر ای مالکی فک|احقاق حقشان)) همراهی می نمود. |
- | پس از آن ((در کنار پدر در کوفه|در کنار پدرش)) به رشد و بالندگی رسید و تعلیم و تربیتهای پدر از او انسانی رشید ساخت که همچون سربازی فداکار در جنگهای ((حضور در جنگ جمل|جمل)) و ((اولین پیروزی در صفین به دست حسین علیه السلام|صفین ))و ((گزارشی از جنگ نهروان|نهروان)) پدرش را همراهی میکرد و همه حوادثی را که در ((در کنار پدر در در دوران خلافت|دوره حکومت پدرش)) و قبل از آن اتفاق افتاد تجربه کرد و در برابر امر خدا پایداری نمود. |
+ | پس از آن در کنار پدرش به رشد و بالندگی رسید و تعلیم و تربیتهای پدر از او انسانی رشید ساخت که همچون سربازی فداکار در جنگهای ((حضور امام حسین علیه السلام در جنگ جمل|جمل)) و ((اولین پیروزی در صفین به دست امام حسین علیه السلام|صفین)) و ((گزارشی از جنگ نهروان|نهروان)) پدرش را همراهی میکرد و همه حوادثی را که در ((در کنار پدر در دوران خلافت|دوره حکومت پدرش)) و قبل از آن اتفاق افتاد تجربه کرد و در برابر امر خدا پایداری نمود. |
- | !((حمایت از سیاستهای برادر|حمایت از برادر)) حسین علیهالسلام بعد از شهادت پدر، همواره و همه جا از حق برادرش که در حقیقت امام او بود، دفاع کرد، در برابر تصمیمهای او تسلیم بود و ایستادگی در برابر ظلم و ((دفاع از ولایت|دفاع از حق)) سیره همیشگیاش بود. |
+ | !((امام حسین علیه السلام و حمایت از سیاستهای برادر|حمایت از برادر)) حسین علیهالسلام بعد از شهادت پدر، همواره و همه جا از حق برادرش که در حقیقت امام او بود، دفاع کرد، در برابر تصمیمهای او تسلیم بود و ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از حق سیره همیشگیاش بود. |
| وی پس از گذراندن 7 سال در کنار پیامبر خدا، 37 سال در کنار پدرش امیر المؤمنین علیه السلام و 47 سال در کنار برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام، در سال 50 هجری پس از شهادت برادرش، از جانب خدا به امامت و رهبری امت منصوب شد. | | وی پس از گذراندن 7 سال در کنار پیامبر خدا، 37 سال در کنار پدرش امیر المؤمنین علیه السلام و 47 سال در کنار برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام، در سال 50 هجری پس از شهادت برادرش، از جانب خدا به امامت و رهبری امت منصوب شد. |
| اما ((مردم کوفه و مرگ معاویه|فضای مسموم و خفقانی)) که ((معاویه)) در سراسر ((حجاز)) حاکم ساخته بود، مردم را از رهبری این پیشوای معصوم محروم ساخت؛ اسلام و مسلمانان به وسیله معاویه و همدستانش به بیراهه و فساد کشیده شد و دستگاه حکومت به فساد آلوده گشت. | | اما ((مردم کوفه و مرگ معاویه|فضای مسموم و خفقانی)) که ((معاویه)) در سراسر ((حجاز)) حاکم ساخته بود، مردم را از رهبری این پیشوای معصوم محروم ساخت؛ اسلام و مسلمانان به وسیله معاویه و همدستانش به بیراهه و فساد کشیده شد و دستگاه حکومت به فساد آلوده گشت. |
| !عدم بیعت با یزید | | !عدم بیعت با یزید |
- | معاویه در آخرین روزهای حیاتش ((ولایت عهدی یزید|یزید ))را جانشین خود معرفی کرد و ((دستور معاویه برای بیعت یزید|از همه خواست)) با او بیعت کنند، ولی امام علیه السلام ((یگاه اام درباره یزید|تن به این بیعت نداد )). |
+ | معاویه در آخرین روزهای حیاتش ((ولایتعهدی یزید|یزید)) را جانشین خود معرفی کرد و ((دستور معاویه برای بیعت مردم مدینه با یزید|از همه خواست)) با او بیعت کنند، ولی امام علیه السلام ((ن امام حسین علیه اسلام درباره یزید|تن به این بیعت نداد)). |
- | سرانجام پس از مرگ معاویه، یزید زمام حکومت را به دست گرفت و ضمن این که از سران عرب خواست تا از او پشتیبانی کنند، ((فرمان یزید برای بیعت|نامهای ))به حاکم مدینه نوشت تا از امام بیعت بگیرد یا او را بکشد. |
+ | سرانجام پس از مرگ معاویه، یزید زمام حکومت را به دست گرفت و ضمن این که از سران عرب خواست تا از او پشتیبانی کنند، ((فرمان یزید به امام حسین علیه السلام برای بیعت|نامهای)) به حاکم مدینه نوشت تا از امام بیعت بگیرد یا او را بکشد. |
- | امام که معتقد بود وقتی افرادی همچون یزید شرابخوار و فاسد، حکومت را به دست گیرند باید فاتحه اسلام را خواند، برای شانهخالی کردن از این بیعت ننگین، درنگ در مدینه را روا ندانست و به فرمان خدا در روز سوم شعبان سال 60 هجری، شبانه با اهل بیت خود با مدینه و قبر پیامبر خدا وداع نمود و ((خروج از مدینه به سوی مکه|عازم مکه شد. )) |
+ | امام که معتقد بود وقتی افرادی همچون یزید شرابخوار و فاسد، حکومت را به دست گیرند باید فاتحه اسلام را خواند، برای شانهخالی کردن از این بیعت ننگین، درنگ در مدینه را روا ندانست و به فرمان خدا در روز سوم شعبان سال 60 هجری، شبانه با اهل بیت خود با مدینه و قبر پیامبر خدا وداع نمود و ((خروج امام حسین علیه السلام و خاندانش از مدینه به سوی مکه|عازم مکه شد)). |
- | خبر بیعت نکردن و هجرت امام از مدینه به ((مکه)) در همه جا پیچید. مردم ((کوفه)) ،((نامه های کوفیان بای اام|صدها نامه)) برای امام علیه السلام نوشتند و او را برای رهبری به آنجا دعوت کردند. به دنبال این دعوتها بود که امام، ((مسلم بن عقیل)) پسر عموی خود را ((فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه|برای آگاهی از وضعیت کوفه و گزارش آن))، به آن دیار فرستاد. |
+ | خبر بیعت نکردن و هجرت امام از مدینه به ((مکه)) در همه جا پیچید. مردم ((کوفه)) ،((نامه های کوفیان به مام حسین علیه اسلام|صدها نامه)) برای امام علیه السلام نوشتند و او را برای رهبری به آنجا دعوت کردند. به دنبال این دعوتها بود که امام، ((مسلم بن عقیل)) پسر عموی خود را ((فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه|برای آگاهی از وضعیت کوفه و گزارش آن))، به آن دیار فرستاد. |
| !فرستادن مسلم به کوفه | | !فرستادن مسلم به کوفه |
- | مسلم به کوفه رفت و چون با استقبال گرم مردم رو به رو شد، برای امام ((نامه مسلم بن عقیل به امام علیه السلام|پیام فرستاد)) که هر چه زودتر به سوی کوفه حرکت کند. |
+ | مسلم به کوفه رفت و چون با استقبال گرم مردم رو به رو شد، برای امام ((بیعت کوفیان و نامه مسلم بن عقیل به امام حسین علیه السلام|پیام فرستاد)) که هر چه زودتر به سوی کوفه حرکت کند. |
- | امام علیه السلام با این که مردم کوفه را خوب میشناخت و رفتار آنها را با پدر و مادرش دیده بود، برای اجرای فرمان خدا عازم آنجا شد و روزی که مردم برای بهجا آوردن مراسم حج وارد مکه می شدند با اهل بیت و یارانش ((سخ ب عت حرکت امام حسین علیه السلام|راه کوفه را پیش گرفت)). |
+ | امام علیه السلام با این که مردم کوفه را خوب میشناخت و رفتار آنها را با پدر و مادرش دیده بود، برای اجرای فرمان خدا عازم آنجا شد و روزی که مردم برای بهجا آوردن مراسم حج وارد مکه می شدند با اهل بیت و یارانش ((گ گی امام حسین علیه السلام با پیرمردی در راه کربلا|راه کوفه را پیش گرفت)). |
| سخن کسانی که از روی نصیحت و خیرخواهی میخواستند امام را از این حرکت منصرف سازند هیچ گونه تاثیری در تصمیم الهیاش نگذاشت؛ چرا که این حرکت، حرکتی اصلاحطلبانه و بر اساس وظیفه الهی بود. گویی آنها فراموش کرده بودند که جانشین پیامبر خدا به وظیفه خود از دیگران آگاهتر است. | | سخن کسانی که از روی نصیحت و خیرخواهی میخواستند امام را از این حرکت منصرف سازند هیچ گونه تاثیری در تصمیم الهیاش نگذاشت؛ چرا که این حرکت، حرکتی اصلاحطلبانه و بر اساس وظیفه الهی بود. گویی آنها فراموش کرده بودند که جانشین پیامبر خدا به وظیفه خود از دیگران آگاهتر است. |
| !شهادت مسلم در کوفه | | !شهادت مسلم در کوفه |
- | همزمان با حرکت امام به سوی کوفه و آمادگی مردم کوفه برای استقبال از آن حضرت، ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد ))، یکی از بیرحمترین و فاسقترین دستنشاندگان یزید، برای ((فعالیت مسلم در کوفه و اقدام بنی امیه|مقابله با حرکت امام علیه السلام)) و زهرچشم گرفتن از مردم کوفه وارد این شهر شد. |
+ | همزمان با حرکت امام به سوی کوفه و آمادگی مردم کوفه برای استقبال از آن حضرت، ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد))، یکی از بی رحم ترین و فاسق ترین دست نشاندگان یزید، برای ((فعالیت مسلم در کوفه و اقدام بنی امیه|مقابله با حرکت امام علیه السلام)) و زهرچشم گرفتن از مردم کوفه وارد این شهر شد. |
- | وی با حیله و ایجاد رعب و وحشت، مردم را از اطراف مسلم، سفیر امام پراکنده کرد و او و حامیانش را در یک حرکت مزورانه دستگیر نمود و ((ابن زیاد در جستجوی مسلم و دستگیری وی|به شهادت رساند)). درحالی که کاروان امام علیه السلام ((از مکه تا کربلا|منزل به منزل)) به کربلا و لشکریانی که یزید برای مقابله با آن حضرت تدارک دیده بود نزدیک می شد. |
+ | وی با حیله و ایجاد رعب و وحشت، مردم را از اطراف مسلم، سفیر امام پراکنده کرد و او و حامیانش را در یک حرکت مزورانه دستگیر نمود و ((ابن زیاد در جستجوی مسلم|به شهادت رساند)). درحالی که کاروان امام علیه السلام ((تفگا های مکه تا کربلا|منزل به منزل)) به کربلا و لشکریانی که یزید برای مقابله با آن حضرت تدارک دیده بود نزدیک می شد. |
| !اتمام حجت امام با یاران | | !اتمام حجت امام با یاران |
- | امام در طول مسیر با افراد مختلفی برخورد نمود و به سوی خود دعوتشان کرد. در عین حال ((خبر از شهادت خود و اصحابش در کربلا|خبر از شهادت)) را به یاران خود گوشزد می کرد و با آنان ((خبر شهادت عبدالله یقطر و اتمام حجت با اطرافیان|اتمام حجت)) می نمود تا با میل و رغبت و از روی آگاهی در این مسیر گام بردارند . بسیاری از کسانی که برای امام علیه السلام دعوت نامه نوشته بودند در میان لشگریان ابن زیاد دیده میشدند. آنان راه را بر امام علیه السلام بستند و حضرت به ناچار روز دوم [ماه محرم|محرم)) سال 61 هجری در سرزمینی که ((کربلا)) نامیده میشد ((رد من ه کلا|فرود آمد)) و خیمههای خود را بر پا نمود. امام بارها برای دشمنان ((خطبه امام و اتمام حجت با سپاهیان دشمن|خطبه خواند)) و ضمن معرفی خویش، آنان را نصیحت فرمود و حجت را بر آنان تمام کرد. |
+ | امام در طول مسیر با افراد مختلفی برخورد نمود و به سوی خود دعوتشان کرد. در عین حال ((خبر امام حسین علیه السلام از شهادت خود و اصحابش در کربلا|خبر از شهادت)) را به یاران خود گوشزد می کرد و با آنان ((خبر شهادت عبدالله یقطر و اتمام حجت با اطرافیان|اتمام حجت)) می نمود تا با میل و رغبت و از روی آگاهی در این مسیر گام بردارند . بسیاری از کسانی که برای امام علیه السلام دعوت نامه نوشته بودند در میان لشگریان ابن زیاد دیده میشدند. آنان راه را بر امام علیه السلام بستند و حضرت به ناچار روز دوم [ماه محرم|محرم)) سال 61 هجری در سرزمینی که ((کربلا)) نامیده میشد ((دستر اب زیاد رای سختگیری بر کاروان امم حسین لیه للام|فرود آمد)) و خیمههای خود را بر پا نمود. امام بارها برای دشمنان ((خطبه امام حسین علیه السلام و اتمام حجت با سپاهیان دشمن|خطبه خواند)) و ضمن معرفی خویش، آنان را نصیحت فرمود و حجت را بر آنان تمام کرد. |
| لشگریان بیرحم ابن زیاد به فرمان وی، امام و یارانش را ((محاصره امام حسین و یارانش در کربلا|محاصره)) کردند و روزبهروز عرصه را بر آنها تنگتر ساختند تا آنجا که آب را نیز به روی آنان بستند. امام نیز با حمایت از اهل بیت خود ((تحکیم مواضع - شب عاشورا|سازمانی ویژه)) در جبهه خویش تدارک دید و یاران آن حضرت چندین نوبت با شکافتن حلقه محاصره دشمن ، آب آوردند. | | لشگریان بیرحم ابن زیاد به فرمان وی، امام و یارانش را ((محاصره امام حسین و یارانش در کربلا|محاصره)) کردند و روزبهروز عرصه را بر آنها تنگتر ساختند تا آنجا که آب را نیز به روی آنان بستند. امام نیز با حمایت از اهل بیت خود ((تحکیم مواضع - شب عاشورا|سازمانی ویژه)) در جبهه خویش تدارک دید و یاران آن حضرت چندین نوبت با شکافتن حلقه محاصره دشمن ، آب آوردند. |
| !شب عاشورا | | !شب عاشورا |
- | شب عاشورا فرا رسید. امام بهوسیله برادرش ((پیینه عباس بن علی ب ایطاب|ابوالفضل العباس علیهالسلام)) آن شب را از دشمن ((یک مهلت برای راز و نیاز|مهلت گرفت)) تا خود و یارانش به ((راز و نیاز امام و اصحابش در شب عاشورا|عبادت و راز و نیاز ))بپردازند. |
+ | شب عاشورا فرا رسید. امام بهوسیله برادرش ((ضرت عباس علی اللا|ابوالفضل العباس علیهالسلام)) آن شب را از دشمن ((امام حسین لیه لسلام و مهلت برای راز و نیاز|مهلت گرفت)) تا خود و یارانش به ((راز و نیاز امام حسین علیه السلام و اصحابش در شب عاشورا|عبادت و راز و نیاز)) بپردازند. |
- | امام در آن شب برای اصحاب و یاران خویش ((خطبه امام علیه السلام در شب عاشورا|خطبه خواند)) و بیعت خود را از آنان برداشت و آزادشان گذاشت تا بار دیگر انتخاب کنند. اصحاب هم ((اعلام حمایت اصحاب از امام حسین علیه السلام|اعلام حمایت)) و وفاداری نمودند. امام آنان را ستود و فرمود: اصحابی بهتر از شما و اهل بیتی نیکوتر از شما ندیدم. |
+ | امام در آن شب برای اصحاب و یاران خویش ((خطبه امام حسین علیه السلام در شب عاشورا|خطبه خواند)) و بیعت خود را از آنان برداشت و آزادشان گذاشت تا بار دیگر انتخاب کنند. اصحاب هم ((اعلام حمایت اصحاب از امام حسین علیه السلام|اعلام حمایت)) و وفاداری نمودند. امام آنان را ستود و فرمود: اصحابی بهتر از شما و اهل بیتی نیکوتر از شما ندیدم. |
- | آنگاه ((نمایاندن جایگاه اصحاب در بهشت|جایگاه)) هر یک را در بهشت به آنان نشان داد و یاران امام علیه السلام به قدری شادمان شدند که برای شهادت ((مزاح ی احاب و شوق شهادت|لحظه شماری کردند.)) |
+ | آنگاه ((امام حسین علیه السلام و نمایاندن جایگاه اصحاب در بهشت|جایگاه)) هر یک را در بهشت به آنان نشان داد و یاران امام علیه السلام به قدری شادمان شدند که برای شهادت ((اصحاب اام سی لیه اللام و شوق شهادت|لحظه شماری کردند.)) {picture=h15.jpg height=134 width=190 align=left} |
| !شهادت یاران امام | | !شهادت یاران امام |
- | ((روز عاشورا)) فرا رسید و جنگ هفتاد و چند تن در مقابل هزاران نفر آغاز شد.((تعداد یاران امام حسین علیه السلام|یاران امام علیه السلام ))برای رفتن به میدان نبرد با دشمن از یکدیگر سبقت میگرفتند و با صلابتی که از ایمان سرشارشان سرچشمه میگرفت شمشیر میزدند و دشمن را از اطراف امام پراکنده میساختند. |
+ | ((روز عاشورا)) فرا رسید و جنگ هفتاد و چند تن در مقابل هزاران نفر آغاز شد.((تعداد یاران امام حسین علیه السلام در کربلا|یاران امام علیه السلام)) برای رفتن به میدان نبرد با دشمن از یکدیگر سبقت میگرفتند و با صلابتی که از ایمان سرشارشان سرچشمه میگرفت شمشیر میزدند و دشمن را از اطراف امام پراکنده میساختند. |
- | تا ظهر، بسیاری از یارن امام به ((نام شهدای حمله اول|شهادت رسیدند)) و امام با دیگر یاران اندک در برابر ((تیر باران سپاه امام ه وسیله |تیرهای دشمن))، ((آخرین نماز -ظهر عاشورا|نماز گزارد)) و به نبرد با دشمن ادامه داد. |
+ | تا ظهر، بسیاری از یارن امام به ((نام شهدای حمله اول در کربلا|شهادت رسیدند)) و امام با دیگر یاران اندک در برابر ((تیرباران سپاه امام سین علیه لا|تیرهای دشمن))، ((آخرین نماز امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا|نماز گزارد)) و به نبرد با دشمن ادامه داد. |
- | یاران امام یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و نوبت به جوانان ((بنی هاشم در کربلا|بنی هاشم ))رسید؛ هر یک از آنها با اشتیاق فراوان اجازه میگرفت و رو در روی دشمن جان می باخت. آخرین سرباز امام علیه السلام ((شهادت کودکی شیرخوار در آخرین لحظات نر|کودک ششماهه ))ای بود که او را روی دستهای پدرش به شهادت رساندند. |
+ | یاران امام یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و نوبت به جوانان ((بنی هاشم در کربلا|بنی هاشم)) رسید؛ هر یک از آنها با اشتیاق فراوان اجازه میگرفت و رو در روی دشمن جان می باخت. آخرین سرباز امام علیه السلام ((شهادت کودکی شیرخوار در آخرین لحظات جنگ وز عاشور|کودک ششماهه)) ای بود که او را روی دستهای پدرش به شهادت رساندند. |
| !شهادت امام و پیامآوران قیام کربلا | | !شهادت امام و پیامآوران قیام کربلا |
- | آخرین فریاد امام در وسط میدان نبرد ((فریاد استغاثه امام حسین در روز عاشورا|فریاد نصرتخواهی ))بود، اما کسی پاسخی به او نداد. سر انجام از هر سو بر امام ((آغاز مبارزات امام حسین علیه السلام|یورش بردند)) و او را با فجیح ترین وضع به ((آخرین لحظات و فمان قل امام حسین علیه السلام|شهادت رساندند.)) و به این ترتیب بزرگترین واقعه دردناک تاریخ بشر به وقوع پیوست. |
+ | آخرین فریاد امام در وسط میدان نبرد ((فریاد استغاثه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا|فریاد نصرتخواهی)) بود، اما کسی پاسخی به او نداد. سر انجام از هر سو بر امام ((آغاز مبارزات امام حسین علیه السلام در روز عاشورا|یورش بردند)) و او را با فجیح ترین وضع به ((آخرین لحظات نگی امام حسین علیه السلام|شهادت رساندند)) و به این ترتیب بزرگترین واقعه دردناک تاریخ بشر به وقوع پیوست.
پس از شهادت امام و یارانش نوبت ((اسارت اهل بیت امام حسین علیهم السلام|اسارت اهل بیت)) امام علیه السلام فرا رسید. سپاه یزید، اهل بیت امام را از ((ورود کاروان اسرای خاندان امام حسین به کوفه|کربلا تا کوفه)) و از ((ورود به دارالاماره کوفه - قصر حکومتی|کوفه تا شام))به اسارت کشاند، اما آنان هر جا که ممکن بود فساد دستگاه یزید و جنایاتش را افشا ساختند.
((خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه|خطبه حضرت سجاد علیه السلام)) و ((خطبه زینب سلام الله علیها در کوفه|خطبه زینب کبری سلام الله علیها))، این پیام آوران قیام کربلا، پایههای حکومت یزید را به لرزه انداخت و پیام شهیدان را به مردم نا آگاه رساند و یاد مظلومیت امام علیه السلام و یارانش را برای همیشه در دل مسلمانان زنده نگاه داشت و ((فلسفه گریه بر شهید)) را برای انسانها روشن کرد. |
- | پ ز دت امام و یاران بت ((اسارت ال بیت امام علیهم السلام|ار ل بیت ))مم لیه سلام را رسید. پاه یزید اهل بیت امم را ((نحوه ورود کاون ا ب که|ا تا کفه )) از ((رو به درلماه کوف - ر کمی|که تا ام ))به اار کن ا آا ر جا که ممکن بود سا ه یید و یا اشا ند. |
+ | !گ امام حسین ی السلا />امام حسین علیه السلام رو به هم مرم ال 61 هری س از نماز ظر به شهادت رسید د حالی که ملوم و نهکام و شکیبا و و نیتش دا چیزی نبد. اا هنم ادت 58 سال داشت ک هفت سا از آ ر با جد رول دا سی و هفت سا را با رش ی لی اسلام و چهل و هفت سال ا با رادر ن له اا سری کرده بود. ا پس ا اد، به مامت رسید و ال جا شها نوشید. |
- | ((خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه|خطبه حضرت سجاد علیه السلام ))و ((خطبه زینب سلام الله علیها در کوفه|خطبه زینب کبری سلام الله علیها ))،این پیام آوران قیام کربلا، پایههای حکومت یزید را به لرزه انداخت و پیام شهیدان را به مردم نا آگاه رساند و یاد مظلومیت امام علیه السلام و یارانش را برای همیشه در دل مسلمانان زنده نگاه داشت. | |