تاریخچه ی:
حس عشق و پرستش
تفاوت با نگارش: 3
- | مقوله پنجم مقولهای است که ما نام آن را مقوله پرستش یا مقوله عشق و پرستش میگذاریم. |
+ | مقوله پنجم مقولهای است که ما عجالتا نام آن را مقوله " پرستش " یا مقوله " عشق و پرستش " میگذاریم . |
- | برمیگردیم به حرف اول خودمان که در جهان هیچ موجودی به اندازه انسان نیازمند به تفسیر و توضیح نیست، چون در انسان چیزهایی دیده می شود که در غیر انسان دیده نمیشود، و پیچیدگیهایی مشاهده می شود که توضیح و تفسیرش آسان نیست بلکه فوقالعاده مشکل است، و به همین جهت است که انسان را عالم صغیر نامیدهاند یعنی به تنهایی خودش یک جهان است. ر انا یلی یها که نیازمند فیر ا و ن ساد انگاری مووع انسان یلی شتباه است. این ساد نگارها ا مه کدهند. |
+ | بر میگردیم به حرف اول خودمان که در جهان هیچ موجودی به اندازه انسان نیازمند به تفسیر و توضیح نیست ، چون در انسان چیزها دیده میشود . که در غیر انسان دیده نمیشود ، و پیچیدگیهایی مشاهده میشود که توضیح و تفسیرش آسان نیست بلکه فوق العاده مشکل است ، و به همین جهت است که انسان را " عالم صغیر " نامیدهاند یعنی به تنهایی خودش یک جهان است .
 __~~green:رفا این ا م قول ان که انسان ام یر با ، یگوی لم انسان غی است و انسا ، ام ک . ~~__ |
- | حال موضوعی ک شای بیشتر م نیاز باشد که ما شرح بدهیم مسله ش و پرستش و در واع مسأله عشق است. خد همین عش در انسان یک پدیده معضل عجیبی است که خیلی یز به تفسیر دارد. در اب عش بعضی اصلاً عشق را جز از مقوله شهوت ندانسته و فتهاند شق همان هیجان غریزه جنسی است. |
+ | مولوی یید : />~~green:چیس در خاه کادر شر نیست ~~ />~~green:::یت اندر ی اند نهر نیست:: ~~ |
- | نیه یگی هست ک ت ست ه ها ا ریه ی یش ی یف میشد نبه جنی ودش ر ا ست مید و الت رحانی ه خود میگیر. و یک نیه یر که ا س ه دو و عشق است: |
+ | نه ء است ش ک ه ه خاه باد ر ه ت . لی در ش کن چیزیی باشد ک د انه نش که ال هم ایو است . مچنین چیی که در وی کک شد در رانه اله هس . عد ی گیی میکند و یگوی : |
- | عشقهای جسانی که مبدأ جسانی و غایت جسمنی دارد. و عشهی وانی که از ابتداء بداء وحانی داد غایتش هم روحانی ات. |
+ | ~~green:این جان جی اس دل چون ه ~~ ~~green:::این جها انه ات د شهری عجا:: ~~ |
- | سأله عشق خصوصاً در آنجا که با پرستش تم میشود- و بلکه هر عشقی که به مرحله عشق واقعی برس (یعنی حساب شهوات را باید جدا کرد) به مرحله پرستش میرسد، یعنی این و در واع از یکدیگر تکیک پذی نیستند- به هر حا مسه عشق و پستش در انسان مسألهای است که فوق لعاده نیازمند ه تحلیل و تفسیر و توضیح و توجیه است. |
+ | ه عکس یه که بوید این انا ( د ینی اس ) انه است و هان هر . |
| + | غرضم اهمیت انسان است ، و در انسان خیلی چیزهاست که نیازمند به تفسیر است و این سادهانگاریها در موضوع انسان خیلی اشتباه است . این سادهانگاریها را همه کردهاند . حال موضوعی که شاید بیشتر هم نیاز باشد که ما شرح بدهیم مسأله " عشق و پرستش " و در واقع مسأله " عشق " است . |
| + | خود همین عشق در انسان یک پدیده معضل عجیبی است که خیلی نیاز به تفسیر دارد . در باب عشق بعضی اصلا عشق را جز از مقوله شهوت ندانسته و گفتهاند عشق همان هیجان غریزه جنسی است ، چیز دیگری غیر از آن نیست ، یعنی |
| + | مبدئش غریزه جنسی است انتهایش هم غریزه جنسی است . |
- | ببینید : ((ماهیت عشق (سه نریه))) |
+ | نظریه دیگری هست که معتقد است که عشقها از غریزه جنسی شروع میشود ولی بعد تلطیف میشود ، جنبه جنسی خودش را از دست میدهد و حالت روحانی به خود میگیرد . و یک نظریه دیگر هست که از اساس قائل به دو نوع عشق است
__~~red:: عشقهای جسمانی که مبدأ جسمانی و غایت جسمانی دارد ، و عشقهای روحانی که از ابتدا مبدأ روحانی دارد و غایتش هم روحانی است . ~~__
مسأله عشق خصوصا در آنجا که با پرستش توأم میشود و بلکه هر عشقی که به مرحله عشق واقعی برسد ( یعنی حساب شهوات را باید جدا کرد ) به مرحله پرستش میرسد ، یعنی این دو در واقع از یکدیگر تفکیک پذیر نیستند به هر حال مسأله عشق و پرستش در انسان مسألهای است که فوق العاده نیازمند به تحلیل و تفسیر و توضیح و توجیه است . باید بررسی شود که واقعا چه مبدئی دارد ؟
آیا این حرفی که از قدیم به افلاطون نسبت دادهاند و لهذا امروز هم میگوین " عشق افلاطونی " راست است ؟ آیا در انسان واقعا یک مبدأ غیر جسمانی و غیر مادی برای عشق وجود دارد ؟ و آیا عشقهای روحانی هم در انسان وجود دارد و اگر وجود دارد چیست ؟
منبع : کتاب فطرت نویسنده : شهید مرتضی مطهری صفحه :84
بیشتر بدانید :
((ماهیت عشق)) |
| ((ماهیت عشق روحانی ومطلوب حقیقی)) | | ((ماهیت عشق روحانی ومطلوب حقیقی)) |