تاریخچه ی:
حر بن یزید ریاحی
« حر بن یزید بن ناجیه ریاحی » چه قبل از مسلمان شدن و چه بعدش، در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود.
جد او، « عتاب »، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه ((حیره)) ) و پسر عمویش، « احوص »، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود. ابن زیاد حر را که از سران ((کوفه)) به شمار میرفت، برای رویارویی با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد.
حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به ((مدینه)) جلوگیری نمود. حر علیرغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید ((عمر بن سعد)) برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید.
در تاریخ آمده است:
حر به امام حسین علیه السلام گفت:« هنگامی که ((عبیدالله بن زیاد)) مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که میگفت:« ای حر! شاد باش که به خیر رو میآوری.» وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام میروم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد.»
منابع: ابصار العین، ص 115 و 116.
مراجعه شود به
((شمارشهدایی که در نبرد های تن به تن به شهادت رسیدند))
((مواجه شدن با لشگریان حردر ذوحسمّ))
((سیراب کردن لشگریان دشمن))
((احتجاج امام با حر ولشگریانش))
((ممانعت حر از حرکت امام))
((حرکت امام و تعقیب حر))
((خطبه در مذمت بنی امیه))
((فرود آمدن به کربلا))
((سازمان سپاه دشمن))
((تصمیم حرّ برای پیوستن به امام علیه السلام))
((توبه و بازگشت حر به نزد امام علیه السلام))
((سخنان حرّ خطاب به سپاه دشمن))
((مبارزات وشهادت حربن یزید ریاحی))
((بدن سالم حر))