تاریخچه ی:
حر بن یزید ریاحی
تفاوت با نگارش: 1
- | « حر بن یزید بن ناجیه ریاحی » چه قبل از مسلمان شدن و چه بعدش، در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود. جد او، « عتاب »، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه ((حیره)) ) و پسر عمویش، « احوص »، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود. ابن زیاد حر را که از سران ((کوفه)) به شمار میرفت، برای رویارویی با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به ((مدینه)) جلوگیری نمود. حر علیرغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید ((عمر بن سعد)) برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. |
+ | « حر بن یزید بن ناجیه ریاحی » چه قبل از مسلمان شدن و چه بعدش، در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود. جد او، « عتاب »، ندیم ((نعمان بن منذر)) ( پادشاه ((حیره)) ) و پسر عمویش، « احوص »، شاعر و از اصحاب ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) بود. ابن زیاد حر را که از سران ((کوفه)) به شمار میرفت، برای رویارویی با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به ((مدینه)) جلوگیری نمود. حر علیرغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید ((عمر بن سعد)) برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. |
- | در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت:« هنگامی که ((عبیدالله بن زیاد)) مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که میگفت:« ای حر! شاد باش که به خیر رو میآوری.» وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام میروم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد.» |
+ | در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت:« هنگامی که ((عبیدالله بن زیاد)) مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که میگفت:« ای حر! شاد باش که به خیر رو میآوری.» وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام میروم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد.» |
- | منابع: ابصار العین، ص 115 و 116. |
+ | !منابع: *ابصار العین، ص 115 و 116. |
- | مراجعه شود به ((شمارشهدایی که در نبرد های تن به تن به شهادت رسیدند)) ((وا ن با لشگریان حر سم)) />((سیراب کردن لشگریان دشمن)) ((احتجاج امام با حر ولشگریانش)) ((ممت حر از حرکت امام)) ((حرت امام تعیب حر)) ((خطبه در مذمت بنی امیه)) ((رد من ه کلا)) ((زمان سپاه دن)) ((تصمیم حرّ برای پیوستن به امام علیه السلام)) ((توبه و بازگشت حر به نزد امام علیه السلام)) ((سخنان حرّ خطاب به سپاه دمن)) ((مارزا وشهادت ربن یزید ریی)) ((بدن سالم حر)) |
+ | !مراجعه شود به *((شمارشهدایی که در نبرد های تن به تن به شهادت رسیدند)) *((ریارویی کاان مم حسین علیه السلام با لشگریان حر)) *((مم سی لیه السلام دستور سیراب کردن لشگریان دشمن)) *((احتجاج امام حسین علیه السلام با حر و لشگریانش)) *((وگیی حر از حرکت امام حسین علیه السلام)) *((فت و گوی امام حسی عیه السلام با حر)) *((خطبه امام حسین علیه السلام در مذمت بنی امیه)) *((دستر اب زیاد رای سختگیری بر کاروان امم حسین لیه للام)) *((ایش سپاه عمر سعد ر کربا)) *((تصمیم حرّ برای پیوستن به امام حسین علیه السلام)) *((توبه حر نزد امام حسین علیه السلام)) *((سخنان حرّ خطاب به سپاهین یزید)) *((ر بن یزید ریای و شهادت ر کرل)) *((بدن سالم حر پس از صدها سال)) |