منو
 کاربر Online
463 کاربر online
Lines: 1-29Lines: 1-25
-<BR>
<BRمد رای گوید: سر مویی داتم به سم عبدالله ب س سیار اه و ابد بود و موقیت خوبی هم داشت و بهمین جهت اهی لیفه با او ملاات می کرد و او نی وی را موه می نمود و ار ب معرو میرد و خیفه ی س او را تحم می کرد.
+«عبدالله بن حسن» بسیار زاهد و عابد بود و در میان مردم جایگاه خوبی داشت. به همین جهت، خلیفه گاهی با او ملاقات می کرد. او نیز خلیفه را موعظه و امر به معروف می‌کرد، خلیفه نیز سخن او را تحمّل می‌نمود. <br />روزی ((حضرت امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی بن جعفر علیه السلام)) وارد مسجد شد و به عبدالله فرمود:« کارهای تو پسندیده و محبوب من است، ولی حیف که اهل معرفت نیستی.»
او گفت:«فدایت شوم، منظورت چیست؟» <br />امم فرمود برو بپرس و در دین خدا ایشه و تامل ن و ر طلب احادیث بکوش.»
گفت:«از چه کس
ی؟»
فرمو
د:«از ((انس ب مالک|انس بن مالک)) (رئیس ((فقه مالکیه)) ) و از فقهای ((مدنه مدینة النی، یثرب|مدینه)) جستجوی معرفت و راه حق کن و سپس هر چه به ست آوردی بر من عرضه کن.»
عبدالله مدتی ب ستج و تگو پداخت و سپس در ملاقاتی با امام، اطلاعاتش را رباره‌ی لافت عرضه نمود. مام همه را با دلیل کافی ابطال فرمود. سپس تأکید کرد: «برو دنبال معرفت.»
حسن بن عبدالله که در امر دین خود پشتکار داشت،
وقی مه‌ی درها را زد و نومید شد، تصمیم گرفت با خود امام ملاقات کند. روزی که امام به سمت مزرعه خود می رفت، با او همراه گردید و گفت:« فدایت شوم، دست مرا بگیرید و راهنمایی‌ام کنید. خودتان مرا بر «معرفت حق» راهنمایی نمایید.»
امام
جریان وصایت بحق ((امیرالمؤمنین|حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) را، واضح و مستدل، ثابت فرمو. او هم پذیرفت و پسید:«پس از امیرالمؤمنین، امامت چگونه ادامه یافت؟»
امام فرمود:«امامان
هدی به ترتیب پس از حضرت امیر، ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن مجتبی)) و سپس ((حضرت امام حسین علیه اسلام|امام حسین)) و ((حضرت امام سجاد علیه السلام|امام سجاد)) و ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|امام محمد باقر)) و سپس پدرم ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام جعفر صادق)) بودند.»
حس
ن بن عبدالله گفت:«فدای شوم، امروز چه کسی امام است؟»
امام ف
رمود:«اگر بگویم می پذیری؟»
گفت:« آری.»
فر
مو:«من.»
و گفت:«آیا نشانه ای ارائه نمی کنید که به آن استناد کنم؟»
امام فر
مود برو کنار آ درخت و بگ موسی بن جعفر می گوید بیا!»
حس
بن عبدالله می وید:«وقتی پیام امام را به درخت رساندم، به خدا سوگند آن درخت زین را شکافت و به حضر امام رسی. سپ اام اشاره نمود و درخت به جای خود برگشت
از آن روز
حسن در زمر ی یارا امام هفتم درآمد و تحت تربیت امام قرر رفت.
-روزی موسی بن جعفر علیه السلام وارد مسجد شد و با عبدالله ملاقات کرد و به و فرمود: یا ابا عی چقر کاهای تو پندیده و محبوب من است ولی حیف که اهل معرفت نیستی.

او گفت: فدایت شوم، منظورت چیست؟

حضرت فرمود: دنب
ال کن و بپرس و در دین خدا تفقّه نما و در طلب احادیث بکوش. گفت: از چه کسی؟

حضرت فر
مود: از ((انس بن مالک|انس بن مالک )) (رئیس ((فرقه مالکیه ))) و ز فقهاء ((مدینه، مینة النبی، یثرب|مدینه)) جستجوی معرفت و طریق حق نما و سپس هر چه بدست آورد بر من عرضه کن.

عبد
الله مدتی به تفحص و گفتگو پرداخت و سپس در ملاقاتی با حضرت، اطلاعاتش را عرضه نمود که حضرت همه را با دلیل کافی ابطال فرمود سپس تأکید نمودند: برو دنبال معرفت.

حسن بن عبدالله مرد
متعبّد بود و در امر دین خود پتکار بود وقت همه درها را زد و نومید شد، مترصّد ملاقات با حضرت گردید، روزی که حضرت به سمت مزرعه خود می رفتند، با حضرت همراه گردید و گفت: فدایت شوم، من در نزد خداوند بر شما اقامه حجّت میکنم اگر دست مرا نگیرد و راهنمایی نکنید، لطف نموده مرا بر« معرفت حق» راهنمایی نمائید.
>>رت جریان وصایت بحق حضرت ((امیرالممنین|امیامؤمنین ))علیه السلام و بطلان خلافت غاصبانه ((ابوبکر|ابی کر )) و ((عمر بن خطاب|عر )) را بیان فرمودند واضح و مستدل؛ />
ا
و هم پذیرفت و پرسید: پس از ایلمؤمنین ستمرار جریان وصایت چگونه بود؟

حضرت فرمود: امامان هد
به ترتیب پس از حضرت امیر ((ضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن مجتبی ))علیه السلام و سپس ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین ))علیه السلام و آنگاه ((حضرت امام سجاد علیه السلام|امام سجاد ))علیه السلام و پس از وی ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|امام محمدباقر ))علیه السلام و سپس پدرم ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام جعفر صادق ))علیه السلام بودن.

ن بن عبدالله که مردی پیگیر بود گفت: فدایت شوم چه کسی امروز امام است؟ حضرت فرمود: اگر بگویم می پذیری؟

گفت: آری

حضرت فرمود: م
ن

او
فت: فایت شوم. آیا آیتی و نشانه ای ارائه نمی کنید که بدان استناد کنم

ا
مام فرمودند: برو پیش آن درخت و بگو: « موسی بن جعفر می گوید: بیا

حسن بن عبدالله م
ی گوید: وقتی پیام حضرت را رساندم، به خدا سوگند آن درخت زمین را شکافت و به محضر امام رسید، سپس حضرت اشاره نمودند و درخت به جای خود برگشت. حسن از آن روز ر زمره یاران حضرت درآمد و تحت تربیت امام قار رفت و قبلا خواب های خوشی می دید که دیگر قطع شد.

شبی حضرت ا
ام صادق له السلام را در خواب دد و از قطع خوابهای شیرین گله کرد، حضرت فرمود: نگران نباش. « کان المؤمن اذا رسخ فی الایمان رفع عنه الرویا» (چون ایمان مؤمن استوار شود خوابهایش قطع گردد.)
+او که ا ی ا پیرفتن امامت امام کام، وابهای خوشی میدید، دیگر خواب نمیدید.
ی حضرت امام ا علیه السلام را ر خاب دد و از وابهای یرین گله کرد. امام به او فرمودنن نباش. هنگامی که ممن در ایمانش استوار و ابت قدم شد، خوابهایش قطع گردد.»
 منابع:  منابع:
-
بحار الانوار، ج 48، ص 52 از بصائر الدرجات.
+بحار الانوار، ج 48، ص 52 از بصائر الدرجات.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 26 مهر 1384 [06:32 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 یکشنبه 09 اسفند 1383 [12:18 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 تیر 1383 [12:29 ]   1   مینا ورمزیار      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..