عثمان که از انتقادهای بجا و مؤثر
ابوذر به تنگ آمده بود، او را به «ربذه» تبعید کرد و فرمان داد هیچ کس به بدرقه ابوذر نرود.
مروان بن حکم مأمور اجرای دستور عثمان بود.
حضرت امام علی «علیه السلام» با فرزندانش
حسن و
حسین و
عقیل و
عمّاریاسر او را بدرقه کردند و به تهدیدهای مروان هیچ گوش ندادند.
در هنگام مفارقت هر یک مطلبی به ابوذر گفتند، امام حسن (علیه السلام) هم به او گفت: «
یا عماه، لولا انّه لاینبغی للمودع ان یسکت و للمشیّع ان ینصرف لقصر الکلام و ان طال الاسف و قداتی القوم الیک بما تری فضع عنک الدینا بتذکر فراقها و شده ما اشتد منها برجاء ما بعدها واصبر حتی تلقی نبیک و هو عنک راض.»
(عمو جان! اگر چه حزن و اندوهم زیاد است ولی سخن کوتاه می کنم، زیرا مشایعت کننده باید برگردد و بدرقه شونده باید ساکت و آرام باشد؛ اکنون که این گروه با تو چنین کردند، تو هم با یاد جدائی دنیا و سختی هایش و به امید رسیدن به عالم آخرت، دل از دنیا برگیر و محکم و استوار صبر کن تا پیامبرت را در حالیکه از تو راضی و خشنود است، ملاقات نمایی. )
مراجعه شود به:
امام حسن علیه السلام پیش از حکومت پدر