- | (( ابوبصیر ))می گوید: روزی نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم در این هنگام حضرت به من فرمود: ای ابو محمد آیا امامت را می شناسی؟
عرض کردم: آری، سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست امام تو هستی، و دستم را بر زانو ن امام علیه السلم ذاشتم.
حضرت به من فرمود: راست گفتی از او جدا مشو .
اب صیر می گوید ه ضر فتم: می خواهم که نشانه امام به من عنایت فرمایید.
حضرت فرمود: ای ابو محمد پس از فت نیازی به نشانه و علامت نیست .!
عرض کردم: می خواهم ایمان و یقینم فونی یبد .
امام فرمود: ای ابو محمد به ((کوفه|کوفه ))بر می گردی، خداوند لودی به نام عیسی به تو داده است و بعد از آن فرزندی به نام محمد و بعد از آن دو دختر به تو می دهد و بدان که نام دو پسر تو در صحیفه جامعه نامهای شیعیان ما نوشته شده است و نیز نامهای پدران و نیاکان آنان و فرزندان آنها تا روز قیامت در آن صحیفه موجود است. |
+ | (( ابوبصیر ))میگوید: روزی امام صادق علیه السلام به من فرمود:« ای ابو محمد آیا امامات را می شناسی؟» عرض کردم:« آری، سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست، امام من ما هسی.» فرمود:« راست گفتی؛ هرگز از او جدا مشو.» ب و ض کردم:« میخواهم نشانهای از امامت و به من عنایت فرمایید.» فرمود:« پس از شت، نیازی به نشانه و علامت نیست.» عرض کردم:« میخواهم ایمان و یقینم یشتر ود.» امام فرمود« به ((کوفه|کوفه ))بر میگردی. خداوند رزدی به نام عیسی به تو داده است و بعد از آن فرزندی به نام محمد و بعد از آن دو دختر نیز به تو میدهد. بدان که نام دو پسر تو در ((صحیفه جامعه)) فهرست نامهای شیعیان ما نوشته شده است؛ و نامهای پدران و نیاکان آنان و فرزندان آنها نیز تا روز قیامت در آن صحیفه موجود است.» |