1. بی علاقگی و ناتوانی شاه سلیمان و سلطان حسین . 2. افزایش قدرت روحانیون و علما کنترل امور سیاسی از جانب آنها . 3. نفوذ نیروی حرم و دربار در امر حکومت . 4. بی کفایتی شاهان این دوره راهگشای فساد و هرج و مرج روز افزون در حکومت ولایت بود . 5. ناامنی درشاهراهها که علامت ضعف حکومت بود شایع شده بود . 6. در ارتباط با روابط ایران با قدرتهای خارجی ، این بی علاقگی هم به معنای بی اعتنایی به فعالیتهای آن قدرتها بود . 7. ضعف نظامی مملکت در ای دوره کاملا آشکار شده بود . 8. حمله دسته ای از افراد قبیله بلوچ به کرمان و تقاضای کمک از گرگین خان شاهزاده گرجی ، بیانگر نهایت ضعف دربار صفوی است . 9. حملات مجدد بلوچها به مرزهای شرقی و تصرف قندهار توسط افغانان غلجاری به سال 1120 ، زمزمه های سقوط قطعی صفویان را نشان داد. |

|
|
|