یحیی بن زید یکی از چهار پسر زید بن علی علیه السلام است. مادرش ریطه دختر ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه است، او در قیام و خروج پدرش
زید بن علی در مقابل هشام خلیفه حکومت اموی حضور داشته و پس از کشته شدن پدرش در سال 121 در
کوفه و دفن او، اصحاب و یاران زید متفرق شدند و فقط ده نفر از آنان باقی ماندند، یحیی که و وضع را اینگونه مشاهده نمود شبانه از کوفه به
نینوا و از آنجا به
مدائن رفت و چون حاکم
عراق در تعقیب او بودند از مدائن به
ری و از ری به
سرخس رفت.
پس از مدتی از سرخس به جانب
بلخ شتافت و در آنجا بماند تا هشام از دنیا رفت و ولید خلیفه شد .
یوسف بن عمر ثقفی حاکم عراق برای نصر بن سیار استاندار خراسان نوشت تا یحیی را دستگیر نماید. نصر نیز یحیی و یارانش را دستگیر نموده و در غل و زنجیر محبوس ساخته و گزارش آنرا برای یوسف بن عمر نوشت. یوسف نیز شرح حال را برای ولید خلیفه اموی نگاشت، ولی ولید دستور آزادی یحیی و یارانش را داد و پس از آزادی یحیی به سرخس و سپس به بیهقی رفت و با هفتاد نفر به جنگ عمر بن زراره حاکم ابرشهر و ده هزار لشگر او شتافت و در پایان عمرو بن زراره را کشت و بر لشگر او پیروز شد و از آنجا به
هرات و از هرات عازم جوزجان ( محلی مابین مرو و بلخ ) شد.
نصر بن سیار حاکم خراسان لشگری را به دفع او روانه جوزجان کرد که جنگ درگرفت. یحیی سه روز و سه شب با ایشان جنگ کرد تا همه یارانش کشته شدند و در پایان کار تیری بر پیشانی او رسید و شهید شد. سپاهیان نصر سر یحیی را جدا نموده و برای ولید فرستادند و بدن او را برهنه بر دروازه جوزجان آویختند و پیوسته بدن او بر دار بود تا حکومت اموی متزلزل و بنی عباس قدرت یافتند.
ابومسلم خراسانی قاتل یحیی و همه کسانی که در قتل او شرکت داشتند به قتل رساند و بدن یحیی را از دار پائین آورده، غسل داد، کفن نموده، برآن نماز خواند و در همانجا او را دفن نمود و تا یک هفته عزای یحیی را به پا نمودند و در آن سال هر کودکی که در خراسان متولد شد نامش را یحیی گذاردند و شهادت یحیی در سال 125 هجری واقع شد.
منابع:
منتهی الامال