منو
 کاربر Online
511 کاربر online

کارکرد دین از نظر استاد مطهری

تازه کردن چاپ
(cached)

  • دین چه ثمراتى براى زندگى انسان دارد ؟
مرحوم استاد مطهرى مى فرماید :
در اینکه نیروى عقل و تفکر و اندیشه براى تدبیرهاى جزئى و محدود زندگى ضرورى و مفید است بحثى نیست انسان در زندگى همواره مواجه با مسائلى است از قبیل :

انتخاب دوست , انتخاب رشته تحصیلى , انتخاب همسر , انتخاب شغل , مسافرت , معاشرت, تفریح , فعالیتهاى نیکوکارانه , مبارزه با کژیها و ناراستیها و بدون شک در همه اینها نیازمند به تفکر و اندیشه و تدبیر است و هر چه بیشتر و بهتر بیندیشد موفقیت بیشترى کسب مى کند , و احیانا نیازمند به استمداد از تفکر و تجربه دیگران مى شود ( اصل مشورت ) در همه این موارد جزئى , انسان طرح تهیه مى کند و آن را به مرحله اجرا در مىآورد .

  • در دایره کلى و وسیع چطور ؟ آیا انسان قادر است طرحى کلى براى همه مسائل زندگى شخصى خود که همه را در بر گیرد و منطبق بر همه مصالح زندگى او باشد بریزد ؟ یا قدرت طرح ریزى فکرى فردى , در حدود مسائل جزئى و محدود است و احاطه بر مجموع مصالح زندگى که سعادت همه جانبه را در برگیرد از عهده نیروى عقل بیرون است ؟

مى دانیم که برخى فیلسوفان به چنین خودکفائى معتقد بوده اند ،مدعى شده اند که راه سعادت و شقاوت را کشف کرده ایم و با اعتماد به عقل و اراده , خویشتن را خوشبخت مى سازیم .

  • اما از طرف دیگر مى دانیم که در جهان دو فیلسوف یافت نمى شوند که در پیدا کردن این راه , وحدت نظر داشته باشند خود سعادت که غایت اصلى و نهائى است و در ابتدا مفهومى واضح و بدیهى به نظر مى رسد یکى از ابهام آمیزترین مفاهیم است .

اینکه سعادت چیست ؟ و با چه چیزهائى محقق مى شود ؟ شقاوت چیست ؟ و عوامل آن کدام است ؟ هنوز به صورت یک مجهول مطرح است او ناشناخته باقى مانده است چرا ؟ چون هنوز که هنوز است خود بشر و استعدادها و امکاناتش ناشناخته است مگر ممکن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش که چیست و با چه میسر مى شود شناخته گردد ؟ !

بالاتر اینکه , انسان موجودى اجتماعى است زندگى اجتماعى هزارها مسئله و مشکل برایش به وجود مى آورد که باید همه آنها را حل کند و تکلیفش را در مقابل همه آنها روشن نماید , وچون موجودى است اجتماعى , سعادتش , آمارنهایش , ملاکهاى خیر و شرش راه و روشش , انتخاب وسیله اش , با سعادتها و آرمانها و ملاکهاى خیر و شرها و راه و روش ها و انتخاب وسیله هاى دیگران آمیخته است , نمى تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند , سعادت خود را باید در شاهراهى جستجو کند که جامعه را به سعادت و کمال برساند .

واگر مساله حیات ابدى و جاودانگى روح , و تجربه نداشتن عقل نسبت به نشئه ما بعد نشئه دنیا را در نظر بگیریم مساله بسى مشکلتر مى شود .

  • اینجاست که نیاز به یک مکتب و ایدولوژى , ضرورت خود را مى نمایاند , یعنى نیاز به یک تئورى کلى , یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم که هدف اصلى , کمال انسان و تامین سعادت همگانى است , و در آن , خطوط اصلى و روشها , بایدها و نبایدها , خوبها و بدها , هدفها و وسیله ها , نیازها و دردها و درمانها , مسؤولیتها و تکلیفها مشخص شده باشد و منبع الهام تکلیفها و مسؤولیتها براى همه افراد بوده باشد .

انسان از بدو پیدایش , لااقل از دوره اى که رشد و توسعه زندگى اجتماعى منجر به یک سلسله اختلافات شده است . نیازمند به ایدئولوژى و به اصطلاح قرآن ، شریعت بوده است هر چه زمان گذشته و انسان رشد کرده و تکامل یافته است , این نیاز شدیدترشده است .

آنچه بشر امروزو به طریق اولى بشر فردا را وحدت و جهت مى بخشد و آرمان مشترک مى دهد و ملاک خیر و شر و باید و نباید برایش مى گردد , یک فلسفه زندگى انتخابى آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق , و به عبارت دیگر یک ایدئولوژى جامع و کامل است .

بشر امروز بیشتر از بشر دیروز نیازمند به چنین فلسفه زندگى است, فلسفه اى که قادر باشد به او دلبستگى و حقایقى ماوراء فرد و منافع فرد بدهد، امروز دیگر جاى تردید نیست که مکتب و ایدئولوژى، از ضروریات حیات اجتماعى است .

اینچنین مکتبى را چه کسى قادر است طرح و پى ریزى کند ؟ بدون شک عقل یک فرد قادر نیست آیا عقل جمع قادر است؟ آیا انسان مى تواند با استفاده از مجموع تجارب و معلومات گذشته و حال خود چنین طرحى بریزد ؟ اگر انسان را بالاترین مجهول براى خودش بدانیم , به طریق اولى جامعه انسانى و سعادت اجتماعى مجهولتر است پس چه باید کرد ؟

اینجا است که اگر دیدى راستین درباره هستى و خلقت داشته باشیم , نظام هستى را نظامى متعادل بدانیم , خلاء و پوچى را از هستى نفى نمائیم , باید اعتراف کنیم که دستگاه عظیم خلقت این نیاز بزرگ را , این بزرگترین نیازها را , مهمل نگذاشته و از افقى مافوق افق عقل انسان , یعنى افق وحى , خطوط اصلى این شاهراه را مشخص کرده است ( اصل نبوت ) کار عقل و علم , حرکت در درون این خطوط اصلى است .
با بیان فوق همچنانکه ضرورت وجود یک مکتب و ایدئولوژى نمایان مى شود

مرحوم مطهرى در جای دیگر مى فرماید:

اینکه مادیون و ضد مذهبها مى گویند دین تریاک جامعه است , تخدیر است , عامل رکود و توقف است , توجیه گر مظالم و تبعیضات است , نگهبان جهل است , افیون توده هاست , راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده است .

و دروغ است اما درباره مذهب راستین , مذهب توحید , مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگى و تاریخ بیرون رانده شده است .

منابع

  • مقدمه ای بر جهان بینی
  • استادمطهرى وروشنفکران



تعداد بازدید ها: 15413


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..