بخشی از مفاهیم و حقایق دینی به جز از راه
معرفت عقلی, فهم آنها ممکن نیست. مفاهیمی که قرآن درباره خداوند و
ماوراء طبیعت طرح کرده, تنها با روشن گری و
تقسیر عقلی دانسته و فهم می شوند, مانند:
بی همانندی, نامتناهی علم و قدرت, بی نیازی, حیات و قیّومیّت, اول و آخر و باطن و ظاهر, حاضر در زمان و مکان ولوح محفوظ, لوح محو و اثبات ,وحی و اشراق, قضا و قدر و... هیچ کدام از این مفاهیم از راه مطالعه حسی، شناخته و درک نمی شوند. بنابراین به طور قطع باید گفت:
قرآن این مسائل را برای فهمیدن و درس آموختن, آورده است، از این روی, در آیات بسیاری, انسانها را به تدبر و تفکر در این داده ها و حقیقتها دعوت می کند:
«
افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» آیا در آیات قرآن نمی اندیشند یا بر دلهایشان قفلها زده اند. یا «
کتاب اءنزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب»کتابی مبارک است که بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان یادآور حقایق آن شوند.وقتی به شناختن این حقایق امر می کند, معنایش آن است که فهم و روشن گری عقلی آنها را می پذیرد، زیرا برای شناختن آنها جز
سلوک عقلی، راه دیگری نیست .
منبع
- اندیشه حوزه، سال هفتم، شماره نود و هفتم ، ص 74ـ59
برای مطالعه بیشتر بخوانید