- اگر همه ادیان و شرایع ، وصف و سنت واحدى را واجدند و کلمه حق را شعار خویش قرار دادهاند پس چگونه مىتوان به صدق ادعاى آنها پى برد و یا چگونه مىتوان با صراحت به این نکته اذعان و اعتراف کرد که در میان همه ادیان، فقط یک دین در ادعاى خود، حق و صادق بوده و سایر شرایع براى قیامها و نهضتهاى اجتماعی علیه حاکمیت موجود و یا انگیزههاى دیگر دستبه تبلیغات وسیع و دامنهدار زده و مدعى حقانیتخویش و بطلان سایر مکاتب مىباشند. مساله فوق، مناقشهاى جدى است که پاسخ مستدلى را مىطلبد. در پاسخ و جواب به اشکال مزبور، دو طریق وجود دارد که هر یک از آن دو، حایز اهمیتاند:
- یکى طریق نقل است و دیگرى راه عقل. در طریق نخست، آنچه مورد دقت و توجه است متون دینی ادیان و مکاتب مىباشد که در واقع منبع آن دین به شمار مىآید. بنابراین در مطالعه متون دینى باید توجه کافى را مبذول داشت و در آن، جهان بینی و مرامنامهاى را که مطرح شده شناخت. چه اینکه اگر نوع نگرش هر دین به انسان و جهان مورد معرفت و شناخت قرارگیرد مىتوان به حقانیت ادعاى آن به سایر جنبهها پىبرد.اینکه پایه و اساس هر مکتبى بر جهان بینى و نوع نگرش آن برجهان هستى و انسان شناختى استوار است تردیدى نیست و اگر گفته شود که منشا اختلاف همه ادیان در همین نکته نهفته است کلامى ناصواب و باطل گفته نشده. چنانچه مدعاى اهل نظر و صاحب راى نیز همین است.
- شهید مطهرى(ره) که سهم بسزایى در دین پژوهى دارد در این زمینه چنین مىفرماید:
اینکه گروهها جهان بینىشان متعدد است و به تبع آن
ایدئولوژی هم مختلف مىشود خاطر این است که تکیهگاه ایدئولوژى (بایدها و نبایدها) جهان بینى (هستها و نیستها) مى باشد. ایدئولوژى به امورى مثل چگونه باید بود، چگونه باید زیست، چگونه باید خود را بسازیم، چگونه جامعه خود را بسازیم و چگونه سعادت به دست مىآید و پاسخ مىدهد و مىگوید این چنین بساز و این چنین بشو. اگر گفته شود که چرا این چنین باشم و چنان زندگى کنم و این چنین جامعه را بسازیم، این چراها را جهان بینى پاسخ دهد و مىگوید وقتى من مىگویم این چنین باشى چون هستى این چنین هستساختمان جهان این چنین است. انسان چنین موجودى استحقیقت جامعه این است. روان انسان این است یعنى جهان بینى به ما خبر مىدهد که چه هست و چه نیست. چه قانونى بر انسان و جامعه حاکم است. حرکتها به سوى چه جهتی است. پس ایدئولوژى بر گرفته از نوع جهان بینى است یعنى ممکن نیست که انسان، جهان را ماده محض بداند و در عین حال به جهان جاوید هم فکر کند. اگر سئوال شود که چرا جهان بینیها مختلف است جواب این است که او جهان را به گونهاى مىشناسد و این، گونه دیگر نمى شود هر دو شناخت صحیح باشد. لااقل یکى صحیح است و یکى غلط.
- با توجه به این، از مطالعه در متون مقدس ادیان و شرایع درباره نظام و هستى و نوع نگرش آنها درباره انسان و جهان مىتوان تا حدود زیادى به صدق ادعایشان پى برد که آیا انحصار انگارى، شعارى براى اغواى دیگران استیا حقیقى است موجود در متن آن مکتب؟ بطلان ادیان و مکاتب غیر الهى، پرواضح است ،اما ادیان الهى مشهور، که امروزه در جهان چنین شعارى را مشخصه دین خود ساخته و این امتیاز را در انحصار خود گرفتهاند، باید بررسی شوندتاادعاى آنها در حقانیتشان بیشتر و بهتر مشخص گردد. و برای این منظور باید متون دینی این ادیان را مورد بررسی قرار داد چرا که بدون تردید، ماهیت و حقیقت هر دینی را باید از متون موجود آن جستجو کرد. چون که متون دینى هر شریعتى، شاهد زنده و گویایى بر حقانیت آن به حساب مىآید.
منابع
- فصلنامه نامه مفید شماره 12
- استاد مطهرى، شناخت، ص 13 به بعد.