پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رومیان را همیشه خطری جدی تلقی میکرد. به همین جهت در سال هشتم هجرت، سپاهی را به فرماندهی
جعفر بن ابیطالب و
زید بن حارثه و
عبدالله بن رواحه به سوی
موته روانه کرد؛ اما هر سه فرمانده اعزامی پیامبر به شهادت رسیدند.
در سال نهم هجرت وقتی پیامبر خبر حمله رومیان به قلمرو مسلمانان را شنید، شخصاً با 30 هزار نفر عازم
تبوک شد ولی بدون وقوع درگیری با آنها به مدینه بازگشت.
پس از حجه الوداع نیز پس از اینکه پیامبر وارد
مدینه شد، سپاهی از مهاجران و
انصار تشکیل داد و فرماندهی آن را به جوانی به نام
اسامة بن زید سپرد ــ هر چند که گروهی از اصحاب، زیر بار این حکم پیامبر نرفتند و لب به اعتراض گشودند. پیامبر یک روز پس از اینکه فرماندهی سپاه را به اسامه سپرد، مبتلا به تب شدیدی شد و در بستر بیماری افتاد تا سرانجام رحلت فرمود.
برخی از بهانهجویان، فرصتطلبان و ریاستخواهان چندین روز، بیاعتنا به دستور پیامبر مبنی بر حرکت فوری لشگر اسامه، به لشگر ملحق نشدند و تأخیری که در این موضوع پیش آمد، باعث شد پیش از خروج سپاه از اردوگاه نزدیک مدینه، خبر برسد پیامبر در حالت احتضار است و همه لشگریان راه مدینه را در پیش بگیرند.
به این ترتیب یکی از آرزوهای مقدس پیامبر اسلام در زمان حیات وی، به سبب بیتعهدی برخی از اصحابش جامه عمل پوشانده نشود.
منابع:
- سیره ابن هشام، ج2، ص642
- طبقات کبری ابن سعد، ج2، ص190
مراجعه شود به: