مقدمه
انسان همانند سایر
انواع آفرینش در زندگی خود هدف سعادتی دارد و چون از جهت چگونگی ساختمان وجودی و نیازمندیهای طبیعی از
زندگی اجتماعی راه فراری ندارد سعادت و بدبختی وی در سعادت و شقاوت اجتماع میباشد و در هر حال باید سعادت و حسن عاقبت طبیعت شخصی خود را در سعادت اجتماع بجوید و منها قانون است که مشترکا سعادت جامعه و ضمنا سعادت مشخص را بطور عادلانه تضمین مینماید.
و نیز میدانیم که عقل انسانی برای هدایت به سوی قانون کافی نیست زیرا در همه احوال به رعایت تعاون عمومی و
عدالت اجتماعی حکم نمیکند بنابراین باید چیزی غیر از عقل وجود داشته باشد که هدایت آفرینش بوسیله آن انجام گیرد. راهی که با این مشخصات غیر از راه عقل در میان نوع بشر سراغ داریم راه درکی است که برخی از افراد انسان به نام پیغمبران و فرستادگان خدا از آن سخن گفتهاند و آنرا به نام وحی آسمانی نامیدهاند.
وحی در لغت
قرآن کریم در نام گذاریاین «اخبار سریع و نهانی» با واژه وحی ، از ماده اصلی کلمه و معنی لغوی آن دور نشده و در سطح مختلف و مواد گوناگون واژه وحی را بکار برده است. در این قسمت به معانی لغوی وحی که در قرآن هم بدانها اشاره شده میپردازیم.
به معنی الهام فطری به انسان های مومن
مانند الهام خداوند به
مادر موسی علیهالسلام که به وی شیر دهد و او را در میان صندوقی قرار داده و به دریا افکند تا از شر فرعون - که دامنگیر اطفال ذکور بنیاسرائیل گردید - مصون ماند. قرآن کریم به این قضیه اشاره کرده و میفرماید: «
به مادر موسی الهام کردیم که وی را شیرده و به دریا افکن» (
سوره قصص _ 7) و یا الهام خداوند به
حواریون حضرت عیسی علیهالسلام چنانکه میفرماید: «
ای رسول ما ، به یاد آور زمانی را که به اصحاب و یاوران حضرت عیسی علیهالسلام وحی فرستادیم که به من و فرستاده من ایمان آورید. آنها گفتند ما ایمان آوردیم و تو گواه باش که ما مسلمانیم»
الهام غریزی به حیوان
از قبیل الهام خداوند به
زنبور عسل در ساختن لانه خود. چنانکه قرآن در این باره میگوید: «پروردگار تو به زنبور عسل وحی نمود که از کوهها خانههایی برگیر و از درخت و از آنچه برافرازند» (
سوره نحل _ 68)
اشاره سریع و مرموز
چنانکه خداوند درباره حضرت
زکریای نبی میگوید: «
پس زکریا با قوم خویش از محراب برون آمد و با اشاره سریع و مرموز به آنها رساند که در بامداد و شامگاه او را تسبیح نمایید» (سوره مریم)) _ 11)
اشره با جوارح و اعضا
چنانکه شاعر عرب میگوید:
نظرت الیها نظرة فتحیرت |
. . . . . . . . . . . . . |
دقائق فکری نی بدیع صفاتها |
فا وحی الیها الطرف انی احبها |
. . . . . . . . . . . . . |
فاثر ذاک الوحی فی وجناتها |
یعنی: به وی نگریستم و دقایق اندیشهام در صفات بدیع و خوشآیند او متحیر ماند، با گوشه چشم خود بدو فهماندم که من او را دوست دارم و این اشاره در وجنات چهره او اثر گذاشت.
وسوسه و فتنه انگیزی شیطان
چنان که قرآن در این مورد میفرماید: «
بدین سان برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین جن و انس قرار دادیم که برخی از آنان به برخی دیگر سخنان آراسته و بیهوده را برای فریب ، وسوسه نمایند» (
سوره انعام _ 112)
القا امری به فرشتگان
قرآن کریم در این مورد میفرماید: «
آنگاه که پروردگار تو به فرشتگان وحی میکند که من با شما هستم پس مردمی را که ایمان آوردند استوار دارید» (
سوره انفال _ 12)
سخن گفتن خداوند با انبیا
چون در خود قرآن یاد آوری شده است که سخن گفتن با ربی تعالی با بشر به گونه دیگری نباید تلقی کرد چنانکه میفرماید: «
شاید بشری را خداوند با وی سخن گوید مگر از طریق وحی و سروش» (شوری _ 51)
نتیجه گیری
روشن است که مهمترین و عالیترین سطح وحی همان
وحی بر پیامبران و رسولان عظیم الشان به منظور هدایت جامعه بشری است و وحی خداوند متعال به انبیا علیهم السلام بر طبق هیچ یک از معانی مذکور نیست بلکه وحی دارای همان رابطه نهانی پیامبر با خداوند میباشد که حقایق مربوط به جهان و مردم را از آن طریق دریافت میکنند و به مردم ابلاغ میتمایند. پس به این نتیجه میرسیم که رابطه غیبی و نهانی میان خداوند و برگزیدگان او به هر صورتی که برقرار شود وحی نام دارد.
منابع
- تاریخ قرآن _ دکتر محمد باقر حجتی.
- تاریخ قرآن _ دکتر محمود رامیار
- قرآن در اسلام _ استاد علامه محمد حسین طباطبایی
- آشنایی با علوم قرآنی_ دکتر سید محمد رادمنش
همچنین ببینید