عمار بحسانی میگوید: من پیوسته از
امام صادق علیه السلام اجازه ملاقات میگرفتم و او نیز اجازه میفرمود. یک شب در
منی میخواستم وارد خیمه او شوم که دیدم عدهای شبیه هندیها وارد خیمه شدند. بعد از مدتی یکی از اصحاب به امام گفت فلانی برای دیدار آمده است و امام به من نیز اجازه ورود داد. وقتی نزدش رفتم، فرمود:« از کی آمدهای، عمار؟»
عرض کردم:« قبل از این که آن عده داخل خیمه شوند. من ندیدم از خیمه بیرون بیایند، ولی الان اینجا هم نیستند.»
امام صادق علیه السلام فرمود:« آنها که دیدی، گروهی از جنیان بودند که سئوالاتی داشتند؛ پرسیدند و رفتند.»