امام هادی علیه السلام
بشیر بن سلیمان را برای خرید نرجسخاتون روانه
بغداد کرد و به او ماموریت داد یکی از برده فروشان به نام
عمر بن یزید را زیر نظر بگیرد. امام هادی به بشیر چنین گفت:
عمرو بن یزید، کنیزی با لباسی از حریر کلفت و شبر را به خریداران عرضه می کند؛ ولی کنیز اجازه نمیدهد کسی از مشتریها به او دست بزند.
او در پشت پرده نازکی نشسته و به زبان رومی فریاد می زند که:«ای وای، پرده عفتم دریده شده است!»
عفت و حیای کنیز توجه یکی از خریداران را به خود جلب می کند. مشتری به عمر بن یزید می گوید :« من او را به سیصد دینار می خرم، چرا که شدت عفاف او رغبت مرا به سوی او زیاد کرده است.»
کنیز به زبان عربی به او می گوید:« اگر زندگی و پادشاهی
سلیمان را هم داشته باشی، من هیچ میلی و رغبتی به تو نخواهم داشت. پس فکر مال خودت را بکن و بیهوده هدرش مده.»
برده فروش میگوید:«چاره چیست؟ باید تو را بفروشم!»
کنیز پاسخ می دهد:« شتاب مکن، باید خریداری پیدا شود که قلب من به او و وفاداریاش آرام گیرد.»
در این هنگام نزد عمر بن یزید برو و او را خریداری کن.
منابع:
بحارالانوار، ج 51، ص 6 ------------ کمال الدین
مراجعه شود به:
خریداری نرجس خاتون
دستور خریداری نرجس
مقدمات خریداری و تحویل نرجس
ملاقات نرجس با امام هادی علیه السلام
آموختن دستورهای دینی
کیفیت اسارت
تسلط نرجس خاتون بر زبان عربی