|
تصویر | معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین
|
| ناپیوستگی دگرشیب | تغییر در امتداد لایه ها. | angular unconformity
|
| تاقدیس | یک ساخت زمین شناسی که لایه های تغییر شکل یافته بوده و لایه های بیرونی قدیمی ترند . | Anticline
|
| قله | به بالاترین نقطه یک کوه یا ساخت زمین شناسی گویند . | Apex
|
| سست کره | منطقه ای در داخل زمین که زیر پوسته و بالای گوشته قرار دارد و سنگها حالت نیمه خمیری را نشان می دهند. | Asthonosphere
|
| سطح محوری | سطحی بر روی چنین که در بر گیرنده محور چین میباشد | Axiall surface
|
| با تولیت | شکل خاصی از توده های نفوذی که حجم و گسترش زیادی دارد) | Batholiths
|
| لایه بندی | قرار گرفتن موازی و روی هم لایه های رسوبی را گویند | Bedding
|
| خمش | خمیده شدن لایه های رسوبی در اثر نیروهای تکتو نیکی | Bending
|
| گمانه | چاههای یا چاله های حفر شده روی زمین به منظور اکتشافات معدنی یا به منظور کار بردهای مهندسی.... | Borehole
|
| برش | شکسته شدن یک جسم در یک سطح خاص که نیروهای متفاوت در خلاف جهت هم بر آن وارد می شود | Breccia
|
| فشارش | تداخل نیروهای هم جهت و هم راستا و تأثیر آن در یک جسم را گویند | Compression
|
| هم شیب | یعنی هماهنگی یک ساخت زمین شناسی با لایه ها یا ساختهای اطراف و در بر گیرنده | Concordant
|
| اشتقاق قاره ها | حرکت قاره ها نسبت به هم در طول زمانهای زمین شناسی | Continental drift
|
| خزش | نوعی عکس العمل سنگها در برابر نیروهای وارد بر آن . | creep
|
| خط الرأس | خطی که از بلندترین نقطه تاقدیس می گذرد | Crest line
|
| لایه بندی متقاطع | یک ساخت رسوبی که به صورت لایه های مایل که همدیگر را قطع می کنند دیده می شود و در محیطهای قاره ای دیده می شود . | Cross bedding
|
 | تغییر شکل | تغییرات هندسی حاصل از تأثیر نیروها بر سنگ | Deformating
|
| شیب | میزان زاویه یک ساخت یا لایه رسوبی با زمینه یا شکلهای اطراف . | Dip
|
| نا هم شیب | نا هماهنگی شیب یک ساخت یل لایه رسوبی با زمینه یا سنگهای اطراف. | Discordant
|
| گنبد | بر آمدگیهای حاصل از با لاآمدن نمکها یا آتشفشانها و ...را گویند | Dome
|
| کشسان | نوعی تغییر شکل ماده که تغییرات بعد از حذف نیرو از بین می روند . | Elastic
|
| مشخطه | مشخطات فیزیکی و هندسی و آرایش یک ماده را گویند | Fabric
|
| گسستگی | در هم شکستن شبکه بیرونی یک جسم در اثر بالا رفتن نیرو از حد توان جسم . | Failure
|
| گسل | شکستن و جابجایی سنگهای پوسته زمین نسبت به هم. | Fault
|
| چین | ساخت زمین شناسی حاصل از تغییر شکل لایه هایی که قسمتی از لایه ها به طرف بالا و منحنی به طرف پایین حدکت می کند . | Fold
|
| محور چین | مثل یک خط تقارن عمل می کند و دو طرف چین را از هم جدا می کن. | Fold axis
|
| اصطکاک داخلی | یک مشخصه از جسم (سنگ) که میزان مقاومت آن در برابر نیروهای خارجی را نشان می دهد . | Iinternal friction
|
| درزه و شکستگی | مسیر ظاهری سالیانه خورشید در کره آسمانی. | Joint
|
| لاکولیت | ساختت حاصل از توده های نفوذی که به شکلل گنبدی می باشد. | Laccolith
|
| اُاُیید | دانه های رسوبی که دارای هسته ای از جنس کلسیت یا گوارتز بوده و اطراف آن را لایه هایی از رسوبات فرا گرفته اند | ooid
|
 | حرکات کوهزایی | فرآیندهایی که مدت اثر آنها از نظر زمین شناسی کم توده ولی انرژی زیادی را صرف تغییرات در پوسته می کنند | orogeny
|
| ناپیوستگی بدون فرسایش | نوعی ناپیوستگی که تشخیص آن خیلی سخت بوده و مرز ناپیوستگی به سختی مشخص است | Paraconformity
|
| فاکولیت | نوعی ساخت اولیه توده های نفوذی | Phacolith
|
| پرتگاه کوهپایهای | در پای سلسله کوهها و در مناطقی که گسله های فعال وجود دارند دیده می شود | Piedmont scarp
|
| تغییر شکل صفحهای | نوعی تغییر شکل که گسترش در دو بعد و فشار در یک بعد زیاد است | Plan strain
|
| تکتونیک صفحهای | شاخه ای از تکتونیک که نیروهای بزرگ و تغییرات حرکت صفحه های پوسته ای را در سطح جهانی بررسی می کنند | Plate Tectonic
|
| زاویه میل | زاویه ای که یک ساخت رسوبی با افق می سازد | Plunge
|
| نسبت پواسون | نسبت تغییرات قطری یک جسم به تغییرات طولی یک جسم را گویند | Poisson ratio
|
| تنش اصلی | تنشی که بر سطح اصلی وارد می شود | Principle stress
|
| اثر قطرات باران | آثار به جا مانده از برخورد قطرات باران بر روی رسوبات نرم | Rainprints
|
| چین خوردگی مجدد | چین خوردگی دوباره یک چین را گویند | Refolding
|
| گسل معکوس | گسلی که فرا دیواره به سمت بالا حرکت می کند | Reverse fault
|
| دایک حلقوی | دایکی که در اطراف یک دهانه آتشفشان تشکیل می شود | Ring dike
|
| ریپل مارک | نوعی ساخت رسوبی که در اثر جریانات آشفته بوجود می آید و اغلب جهت جریان را نشان می دهد | Ripple mark
|
| گسیختگی | شکستن یک سنگ در یک امتداد خاص که ضعیف است را گسیختگی گویند | Rupture
|
| برش | بریده شدن یک جسم در اثر وارد شدن نیروهای مخالف | Shear
|
| سپر | مناصقی که دارای ثبات تکتونیکی بوده و چند میلیارد سال بدون تحولات زمین شناسی و تکتونیکی بوده اند | Shield
|
| سیل | ننوعی ساخت اولیه توده های نفوذی که به موازی با امتداد لایه ها قرار می گیرد | Sill
|
| استوک | نوعی ساخت توده های نفوذی که به صورت توده ای بوده و کوچکتر از باتولیت می باشد | Stock
|
| تغییر شکل | تغییرات حاصل از وارد شدن فشار یا تنش در یک جسم را گویند | Strain
|
| مقاومت | توانایی یک جسم در مقابل نیروهای وارد بر آن | Strenght
|
| امتداد | صفحه ای از یک لایه یا ساخت که بر روی آن می توان یک خط افقی رسم کرد | Strike
|
| ناودیس | نوعی چین که در آن لایه های قدیمی در بیرون آن قرار دارند | Syncline
|
| تکتونیک | علمی که نیروهای حاصل از فرآیندهای مختلف زمین شناسی و تأثیر آن برروی پوسته زمین در مقیاس کوچک را بررسی می کنند | Tectonic
|
| کشش | وارد شدن دو نیروی هم امتداد ولی در خلاف جهت هم بر یک نقطه | Tension
|
| گسل رانده | گسل معکوسی که زاویه آن خیلی کم می باشد و یک قسمت در زمین بر روی قسمت مجاور قرار می گیرد | Thrust fault
|
| توف | نوعی مواد جامد آتشفشانی | Tuff
|
| ناپیوستگی | وجود انقطاع رسوبی یا به هم خوردن نظم در یک لایه رسوبی یا یک سکانس را نا پیوستگی گویند | unconformity
|
|