نگاه اجمالي
هيپنوتيزم علمي و عملي از حدود دو قرن اخير کشف گرديده است، نظريات متفاوتي از ماهيت هيپنوتيزم و نحوه پيدايش آن به توسط متخصصين ارائه شده که در زير عمدهترين آنها بررسي ميشود.
نظريه مغناطيس حيواني
دکتر
آنتوان مسمر کاشف اين نظريه و پيراوانش معتقدند که ، دليل
خواب هيپنوز ، پيدايش اين حالت در شخص ، اثر نيرويي است که از دستها و چشمهاي هيپنوتيزور خارج ميشود. به عقيده مسمر کائنات را امواجي فرا گرفته که اين امواج در انسان نيز به وفور يافت ميشود و اگر اين امواج از جسم انساني به جسم انساني ديگر وارد شود، ميتواند بسياري از امراض را درمان کند. وي که اين امواج را
مغناطيس حيواني ناميده معتقد بود که وجود اين امواج در همگان يکسان نيست و همه کس قادر نخواهد بود آن را مهار کرده و از آن استفاده نمايد.
نظريه چشم دوختن به نقطه نوراني
دکتر بريد ،
وين هولت و پيروانشان کاشف اين نظريه بودند، آنها معتقد بودند که نگاه مستمر و يکنواخت بر شيي نوراني ،
اعصاب چشم را خسته ميکند و اين عمل موجب کاهش فعاليت
اعصاب مرکزي ميگردد و در نتيجه شخص در حالت هيپنوز قرار ميگيرد. بريد بر اين باور بود که در حالت هيپنوز ، مغز آدمي مجذوب يک فکر ميگردد طوري که ساير افکار و محرکها روي آن تاثير ندارد بنابراين وقتي يک فکر تقويت شد، ساير افکار را تحتالشعاع قرار داده و موجب توقف ساير فعاليتها خواهد شد.
نظريه تلقين
پيشگامان اين نظريه ميگويند که هيپنوتيزم مجموعهاي از تلقين و
تلقين به نفس ميباشد. تلقين القاي فکري است که بطور ناخودآگاه از قوه به فعل در ميآيد. تلقين ، ايجاد يک حالت رواني خاصي در فرد است که اثرات تصوري را به عنوان واقعيت قبول ميکند. تلقينات ناشي از القاي افکار در افراد و تمايل دروني با اعمال حرکتي که باعث عکس العملهاي تحريکي در افراد شود، ماهيت اين نظريه را تشکيل ميدهد.
راههاي ايجاد تلقين ميتواند، محرکهاي يکنواخت مانند نوازش بدن و يا محرکهاي قوي مانند نور شديد و يا صداهاي ناگهاني باشد، که روي
اعصاب تاثير ميگذارند. در اين نظريه ، هيپنوتيزم يک حالت تمرکز شديد مغزي است، يعني در حال عادي که مغز افکار زيادي را در خود دارد ولي در حالت تمرکز هيپنوز ،
مغز از هيچ چيز اطلاعي ندارد مگر اينکه اطلاعات و مطالبي را در آن تلقين کنيم. در چنين حالتي (
خواب هيپنوز عميق) هيپنوتيزم شونده ممکن است شديدترين دردها را نيز احساس نکند.
نظريه پاولوف در هيپنوتيزم
اين نظريه ، يکي از علميترين نظريات در زمينه هيپنوتيزم است. بر اساس اين نظريه حالت خواب در سراسر نيم کرههاي مغز منتشر ميشود. اين پديده بطور ناگهاني صورت نميگيرد و کانونهاي فعال و بيدار در مغز باقي ميمانند که باعث ايجاد حالتي بين خواب و بيداري ميشود و همين نقاط بيدار است که ارتباطي بين فرد و هيپنوتيزم کننده ايجاد ميکند. در اين نظريه شخص هيپنوتيزم شونده مانند کسي است که بطور طبيعي به خواب رفته ولي به دليل وجود نقاط بيدار در مغز ، سخنان عامل را ميفهمد و نسبت به تحريکات و جريانات خارجي ، بي توجه است.
نظريات نوين در ارتباط با هيپنوتيزم
- نظريات ياد شده هر کدام بخشي از واقعيات خواب هيپنوز را بيان ميکند و به تنهايي ماهيت آنرا نميتوانند مشخص نمايند.
- با تلفيق چند روش باهم ميتوان افراد را به خوابهاي عميق هيپنوز برد تا جايي که روح از تن جدا شود. (فرافکني)
- برخي سوژهها حتي به کمک تلفيق نظرياتي هم به خواب هيپنوز نميروند. اما بعد از چند جلسه ، مقاومت سوژه شکسته شده و حالت خواب عميق در سوژه ايجاد ميشود.
ارتباط هيپنوتيزم با خواب مصنوعي
- چه عامل يا نيرويي در پيدايش و بوجود آمدن پديده خواب مصنوعي موثر است؟
- تلقين يا حالت ذهني سوژه و يا اراده سوژه چقدر ميتوانند موثر باشد؟
- ايجاد صدا و هيجانات در سوژه چقدر در درجه خواب سوژه تاثير دارد؟
- چقدر ميتوان به حقايق اين پديده و پديدههاي مشابهاش اميدوار بود؟
- آيا اين پديدهها مفهوم و تعريف واحدي را از هيپنوتيزم ارائه ميدهد؟
مباحث مرتبط با عنوان