شاید لفظ و تعبیر مسئولیت نو باشد،اما تکیهای که رهبران و روح اسلام بر مسئولیت هنر و علم و ادب و حتی شعر دارند،بیش از آن است که امروز در دنیا مطرح است،تناقضها و تضادهایی که بدون طرح مسئله مسئولیت،احساس میکنیم یکی از اساسیترین و درخشانترین ملاکهای تأکید و اصرار و
تعصب اسلام است بر مسئولیت
علم،
شعر،
هنر،اندیشه و تحقیق که تنها وجه ممکن هنر و علم را در خدمت اجتماع و
ایمان میداند و شکل مخالفتش را با شدت نفی میکند
و تمام
شعرای جاهلی،
معلقات سبعه که هنوز هم در ردیف زیباترین
قصائد شعری جهان به حساب میآید بر اساس ملاک شعر برای خود شعر بوجود آمد.
اما
اسلام چنانش کوبید که هرگز تاب سر برآوردن نیافت و بعد از اسلام نیز بقول
طه حسین شعرای
جاهلی شعر برای شعر سرودن را،رها نکردند.
اما در برابر منطق تودهای اسلام جاهلی معروفند واقعاً شعرای جاهلی نبودند که مسلمانان شاعری بودند که
شعر را برای شعر میسرودند و روح اسلام نفیشان میکرد و پیامبر اسلام میگفت حتی دل مرد پراز چرک باشد بهتر که پراز شعر.