داستانی عبرت آموز درباره محیط زیست
میگویند تیمور گورگانی ، آنگاه که به آسیای صغیر حمله کرد، برای آنکه سپاه ترکان از وجود فیلهای جنگلی در لشگر او مطلع نشوند، دستور داد فیلها را که تعدادشان به هزار راس میرسید، در جنگلهای انبوه این منطقه پنهان کنند. به این ترتیب ، صبح روز مقرر ، هزار فیل تنومند از پشت شاخ و برگ انبوه درختان جنگلی بیرون جستند و کار بر ترکان سخت شد. نام این جنگل
آنکارا بود و اکنون جای آن را جنگل دیگری اشغال کرده، جنگلی که یک سره از سیمان و بتون میباشد و در هر سوی آن ساختمانهای بلند و آسمان خراش ، ساخته شده است.
داستان آنکارا و آنچه بر آن گذشته داستان آشنایی است که بارها در گوشه و کنار جهان تکرار شده و تصویر روشنی از توسعه ناپایدار جهان امروزی به ما میدهد. توسعهای که بشر را از طبیعت جدا کرده و بدین گونه طبیعت بشری را تغییر داده است. توسعهای که به نابودی و تباهی منابع طبیعی نگاهدارنده حیات بشر و سایر موجودات زنده انجامیده، توسعهای که به رغم دستاوردهای عظیم فنی ، فقر و گرسنگی را افزایش داده است و چنین توسعهای ، ناپایدار است.
دید کلی
توسعه پایدار مفهومی است که در اصل ریشه در
اکولوژی (زیست بوم شناختی) دارد و بر مبنایی کاملا علمی استوار است. اقتصاد پایدار به بهای تخریب منابع طبیعی ، توسعه نمییابد و لذا دستاوردهای آن دوام پذیر و ماندگار است، اقتصادی که از نظر زیست محیطی پایدار است و از قوانین و اصول پایداری تبعیت میکند. امروزه که توجه به مسائل
محیط زیست کم و بیش ، پسند روز شده، کمتر کشوری است که ضرورت حفظ محیط زیست را انکار کند.
قرار گرفتن توسعه پایدار در کانون استراتژی توسعه اقتصادی هر کشور به معنای پذیرفتن این نکته است که توسعه اقتصادی و حفظ محیط زیست ، دو موضوع جدا از هم نیستند. هنگامی که تاریخ اواخر قرن 20 نوشته میشود، ممکن است دهه نود با اطمینان به عنوان دهه عدم تداوم ، مورد بررسی قرار گیرد، اما عدم تداومهای دهه 90ریشه در افزایش بهای انرژی ندارد، بلکه از تخریب گسترده محیط زیست ، محدودیتهای زیست محیطی جدید و افزایش نگرانی در مورد محیط زیست ، نشات میگیرد.
چالشهای جدید
- از نظر تولید مواد غذایی ، نه کشاورزان جهان و نه ناوگان ماهیگیری ، هیچ یک نتوانستهاند، تولید خود را با آهنگ رشد جمعیت تطبیق دهند. تولید سرانه غلات که در سال 1984 به نقطه اوج خود رسیده بود، اکنون 8 درصد سقوط کرده و تقریبا سالانه یک درصد کاهش مییابد. در چشم انداز آینده نیز هیچ تکنولوژی جدیدی وجود ندارد که نویدبخش آن باشد که کشاورزان خواهند توانست در برداشت غله مجددا به رشد سالانه 3 درصد برسند و به آن وسیله به کاهش گرسنگی و سوء تغذیه یاری رسانند.
- افزایش صید ماهی از آن هم مشکلتر است. بعید است که اقیانوسها بتوانند در مقابل صید بیش از یکصد میلیون تن در سال ، یعنی سطح صید سال 1989 تاب بیاورند. از آن سال تاکنون با کاهش آهسته صید ماهی ، سرانه صید ماهی 6 درصد سقوط کرده است.
- در مورد اقتصاد و انرژی جهان نشانههای فراوانی دال بر این که بازسازی مهمی در راه است، وجود دارد. این بازسازی ، در وسیعترین سطح ، گرایش به دور شدن از سرمایهگذاری در زمینه سوختهای فسیلی و حرکت به سمت سرمایهگذاری در زمینه افزایش کارآیی و انرژیهای تجدد شونده دارد.
- انرژی اتمی که زمانی تصور میشد، بهترین منبع تامین انرژی آینده است، نتوانسته امیدی را که برانگیخته بود، برآورده سازد و در غالب کشورهای تولید کننده آن ، این روش در پهنه اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفته است. رشد انرژی اتمی که از میانه دهه 50 به این سو بیوقفه ادامه داشت، در سال 1990 کاهش یافته است.
افزایش بی آبی در جهان
- با وجود اینکه آب شیرین منبعی تجدید شدنی است، در عین حال منبعی است محدود. در هر مکان مفروض ، چرخه آب در هر سال تنها مقدار محدودی آب فراهم میکند. این موضوع به آن معنی است که چندان که جمعیت رشد میکند، مقدار عرضه آب به ازای هر نفر ، که شاخص مهمی از میزان عرضه آب است، کاهش مییابد. یکی از آشکارترین نشانههای کمبود آب ، افزایش تعداد کشورهایی است که در آنها جمعیت از حدی که بتواند آب مورد نیاز خود را به راحتی فراهم سازد، فراتر رفته است. از میان 14 کشور خاورمیانه 9 تای آنها کم آب هستند و به این جهت این ناحیه متمرکزترین منطقه کم آب جهان است.
|
- یکی از چشمگیرترین مشکلات در مورد آب ، مساله پایین رفتن سطح سفرههای آب است. این مشکل هنگامی حادث میشود که آب منابع زیرزمینی سریعتر از آن که طبیعت بتواند آن را بازسازی کند، مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از نگران کننده ترین موارد مصرف ناپایدار آب زیرزمینی استفاده از سفرههای آب فسیلی است. آبخوانهای فسیلی ، مخازنی زیرزمینی هستند که آب آنها طی صدها یا هزاران سال جمع شده است و امروزه ریزش باران ، آب آنها را بازسازی نمیکند، این مخازن مانند مخازن نفتی ، تجدید نشدنی هستند.
- در بعضی موارد ، مشکل آب مستقیما از سوء مدیریت و تخریب زمین ، نشات میگیرد. وقتی باران به زمین میرسد، یا بلافاصله به داخل رودخانهها سرازیر شده و به طرف دریا ، جریان مییابد، یا به زمین فرو رفته و موجب تقویت رطوبت خاک و ذخایر آب زیرزمینی میشود و یا از طریق تبخیر یا تعرق گیاهان از نو به جو زمین برمیگردد. تخریب زمین ، خواه بر اثر جنگل زدایی باشد، یا چرای بیش از حد دامها و یا توسعه شهرنشینی ، نسبت آبی را که در هر یک از سه مسیر فوق میرود، تغییر میدهد. با کاهش پوشش گیاهی ، خاک قدرت جذب و نگهداری آب را از دست میدهد و نتیجه آن کم شدن مخازن آب زیرزمینی ، افت سفرههای آب ، افزایش سیل و خشکسالی میباشد و باید در مورد اینها فکری کرد.
آلودگی هوا ، عامل نابودی جنگلها
پس از چندین دهه تحمل اثرات تراکمی و فزاینده
آلودگی هوا ، اکنون در تعداد زیادی از کشورهای منطقه معتدله ، مساحت
جنگلها پیوسته کاهش مییابد. مواد آلوده کننده هوا که در اثر مصرف سوختهای فسیلی در صنایع حمل و نقل و تولید برق ، ایجاد میشوند، پیوسته با سرعت و میزان بیسابقهای بر فراز جنگلها ، گسترش مییابند و آنها را تحت فشاری شدید قرار میدهند و جنگلهای مناطق گرمسیری نیز به تازگی تحت تاثیر این مواد قرار گرفتهاند.
- مواد آلوده کننده هوا نظیر سولفاتها و نیتراتهای اسیدزا ، دیاکسید گوگرد گازی ، گاز ازن و فلزات سنگین همراه تنش طبیعی ، عوامل اصلی این تخریب هستند. آلوده کنندههای هوا به صورت منفرد یا همراه با هم ، از چندین طریق درختان را تضعیف میکنند. این مواد بطور مستقیم باعث نازک شدن طوقه درختان و زرد شدن ، ریزش پیش رس برگهای پهن و سوزنی از شاخهها میشوند. این درختان مقاومت خود را در برابر عوامل محیطی مانند خشکسالی و تغییرات شدید دما از دست میدهند. در مجموع این فشارهای مستقیم یا غیر مستقیم ، توانایی جنگلها برای محافظت از آبخیزها و تثبیت خاک را به خطر میاندازند.
- روشنترین و عملیترین راه کاهش میزان انتشار آلودگی ، افزایش بازده انرژی ، به خصوص در منازل ، وسایل نقلیه و کارخانههاست. رواج گستردهتر استفاده از گاز طبیعی نیز در این زمینه موثر خواهد بود، زیرا احتراق این گاز تقریبا هیچ آلایندهای تولید نمیکند. در نهایت کاهش آلوده کنندههای اصلی هوا ، تنها با انتقال از اقتصاد مبتنی بر سوختهای فسیلی به اقتصاد مبتنی بر انرژیهای تجدید شدنی مانند انرژی خورشیدی ، باد ، نیروی آب و ... میسر خواهد بود.
|
کاهش جمعیت بسیاری از پستانداران دریایی
- تلفات وارده بر پستاندارن دریایی ، نظیر نهنگها ، دلفینها ، خوک آبی ، گاو دریایی و ... تنها بخش کوچکی از این براندازی کلی را تشکیل میدهد، اما این نگرانی خاصی ایجاد کرد، زیرا وضعیت این حیوانات را میتوان به عنوان شاخص بسیار روشنی از مشکلاتی که سایر موجودات زنده ، از جمله انسان با آن مواجه میباشند، تلقی کرد. حیوانات در راس زنجیره غذایی قرار دارند، در استفاده از بسیاری از منابع غذایی با انسان رقابت دارند و ممکن است تحت تاثیر بسیاری از آلودگیها یا از هم گسیختگیهای زیست محیطی موثر بر انسان قرار گیرند.
- طی سده گذشته که دگرگونیهای بیسابقهای از لحاظ زمین _ فیزیکی و زیست شناسی در محیط زیست پدید آمده، جمعیت پستانداران دریایی نیز مانند نسل بشر دستخوش سرنوشتهای گوناگون شده است. در سالهای اخیر جمعیت بسیاری از گونههای پستانداران به میزان فاحشی کاهش یافته و بعضی از انها ظاهرا در معرض انقراض قرار گرفتهاند.
- اقدامات حفاظتی شرایط نسبتا پایداری را برای جمعیت کلی پستانداران دریایی جهان فراهم آورده است. در ایالات متحده ، قانون حفاظت از پستانداران دریایی ، در سال 1972 ، به تصویب رسید. با تمام اینها ، با در نظر گرفتن ظهور فزاینده ستیز بین تقاضاهای اقتصادی کوتاه مدت انسان و دوام پذیری دراز مدت فعالیتهای دریایی ، اقدامات حفاظتی بی ثبات به نظر میرسند. کشورهای نروژ و ایسلند اعلام کردهاند که موجودیت اقتصادی آنها به از سرگیری صید تجاری نهنگ بستگی دارد و ممنوعیت جهانی شکار نهنگ از جانب برخی کشورها ، زیر سوال رفته است.
|
چشم انداز بحث
طی 20 سال گذشته ، در کنار لوکس شدن روز افزون زندگی و مصرف بیرویه و رفاه طلبی فراوان ، به خصوص در کشورهای غربی ، 120 میلیون هکتار به بیابانهای جهان افزوده شده و این مقدار بیش از مجموع زمینهایی است که هر ساله در
چین و
نیجریه به زیر کشت میرود. طی همین مدت کشاوزان جهان بیش از 450 میلیون تن خاک حاصلخیز کشاورزی را از دست دادهاند که تقریبا معادل کل خاکی است که زمینهای کشاورزی
هندوستان و
فرانسه را پوشانده است.
در 25 سال گذشته ، بیش از 2 میلیون کیلومترمربع از جنگلهای جهان ناپدید شده است که مساحت آنها بیش از مساحت کشور ایران است. امروزه در هر سال قریب 4 میلیارد اصله درخت برای تولید کاغذ بریده میشود. رودخانهها و اقیانوسها در اثر ورود پسابهای سمی و نشت نفت و عملیات جنگی ، آلوده شدهاند. هوای شهرها به آمیزهای از مواد شیمیایی مضر تبدیل شده است. کره زمین در حال گرم شدن است و جمعیت هر لحظه افزایش مییابد. همه این عوامل در مجموع قابلیت حیات کره خاکی و پایداری بزرگترین اکوسیستم کره زمین ، یعنی
بیوسفر ، را به خطر انداخته و کیفیت حیات بشر را تنزل دادهاند.
باید برای اینها فکری کرد.
مباحث مرتبط با عنوان