منو
 کاربر Online
587 کاربر online

نقش مذهب و فلسفه زندگی در بهداشت روانی

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی اسلامی
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی مرضی > اختلالات روانی
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی مرضی > بهداشت روانی
(cached)

نقش مذهب و فلسفه زندگی در بهداشت روانی

مقدمه

در بحث مذهب و بهداشت روانی ، منظور ما بررسی اثرات مذهب بر بهداشت روانی است. به عبارت ساده‌تر می‌خواهیم ببینیم که مذهب بر دو مفهوم بهداشت روانی ، یعنی بر سلامت و تکامل روانی و پیشگیری از بیماری‌های روانی چه تاثیری دارد؟ چنین بحثی در بعضی از جوامع بشری یکسره مسخره می‌نماید. زیرا مفهومی که آنها از مذهب دارند، جای هیچ گونه نقش مثبتی را باقی نمی‌گذارد و اصولا ممکن است چنین عنوانی را در یک کتاب علمی ، غیر قابل طرح تلقی نمایند. ولی یقینا برای عده‌ای از افراد و جوامع بشری ، چنین عنوانی قابل طرح است و حتی تنها راه بررسی انسان و جهان ، و روابط بین آنها می‌باشد.

آیا مذهب و آموزه‌های دینی می‌تواند در حوزه روان‌شناسی نظر دهد؟

این مساله به چند گره اساسی بستگی دارد. برداشت‌های متناقضی که در برخوردها و نوشته‌های افراد و جوامع مختلف جلب توجه می‌نماید، یقینا ناشی از تجربیات و برخوردهایی است که به صورت نظری و عملی با افراد ، موسسات و نوشته‌هایی که قیافه مذهبی دارند، بوجود آمده‌اند. اگر بپذیریم که انسان آگاهانه قصد ضرر زدن به خود را ندارد، چنانچه انسان ، خودآگاهی ناشی از فطرت سالم را حفظ نموده باشد و مذهب هم برای انسان مفید باشد، یقینا مورد پذیرش قرار می‌گیرد.


با برداشت فوق ، عدم پذیرش مذهب در جوامع بشری را می‌توان در یکی از دو علت زیر خلاصه نمود:


  • غیر منطقی بودن آموزش‌های مذهبی که به فرد و جامعه معرفی شده‌اند و یا برخوردهای غیر منطقی متولیان مذهب.

  • اصول مذهبی از منطق قوی برخوردار هست ولی فرد و جامعه ، به علت تضعیف فطرت ، بصیرت و آگاهی خویش را از دست داده‌اند و در نتیجه قادر به تشخیص نفع و ضرر خود نیستند. نکته‌ای که نهایت اهمیت را دارد، تعریف مذهب است.

گروه گرایی ، ارضای حس مذهبی

اریک فرام در کتاب روانکاوی و دین ، مطلبی را از کتاب دیگر خود ، انسان برای خویشتن نقل می‌نماید. او هرگونه گروه گرایی را به منظور اشباع حس مذهبی می‌داند و سرانجام راهنمایی بسیار موثری می‌نماید. خودآگاهی ، خرد و قوه تخیل ، آن هماهنگی را که خصیصه زندگی حیوانی است، بر هم زده‌اند.

پیدایی آنها ، انسان را به یک موجود غیر عادی تبدیل کرده است. او جزئی از طبیعت است، مشمول قوانین فیزیکی آن و عاجز از دگرگون ساختن آنهاست. در نتیجه آگاهی از خویشتن ، به ناتوانی و محدودیت وجود خویش پی برده و پایان کار خود ، یعنی مرگ را به تصور می‌آورد. او هرگز از دوگانگی هستی خود گریز نداشته و قادر به رهایی از فکر خود نمی‌باشد.

آیا اعتقادات معنوی واقعا یک نیاز انسانی است؟

زندگی انسان نمی‌تواند با تکرار نحوه زندگی همنوعانش بگذرد. او باید زندگی کند. او تنها حیوانی است که وجود و هستی آن مساله‌ای شده است که خود باید آن را حل کند. ناهماهنگی هستی انسان موجد نیازهایی است که این نیازها منجر به یک انگیزه قهری ، جهت اعاده وحدت و تعادل بین انسان و طبیعت می‌شود. او می‌کوشد این وحدت و تعادل را ابتدا در فکر خویش ، از طریق ساختن یک تصویر ذهنی کامل از جهان اعاده نماید.

اگر انسان ، شعوری غیر متجسم بود، مقصود و هدف او با یک نظام فکری جامع تحقق پیدا می‌کرد، اما از آنجا که کلیتی است دارای فکر و جسم ، مجبور است نه تنها در بخش فکری ، بلکه در فراگرد زندگی و در قسمت احساسات و اعمالش نیز در برابر این دوگانگی هستی ، واکنش نشان دهد. سرسپردگی به یک هدف یا فکر یا نیرویی برتر از انسان ، نظیر خداوند ، جلوه‌ای است از این نیاز انسان به کمال در فراگرد هستی او.

اریک فرام ، نیاز به یک نظام اعتقادی را جزء ذاتی انسان می‌داند و اضافه می‌نماید: از آن جا که نیاز به یک نظام جهت‌گیری اعتقادی ، جز هستی انسان است، می‌توان به وحدت و شدت این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قوی‌تر از آن در بشر وجود ندارد. نیاز به دین ، یعنی نیاز به یک الگوی جهت‌گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان ، هیچکس را نمی‌توان فاقد این نیاز یافت.

آیا می‌توان به دین به عنوان نماینده نیازهای دینی انسان اعتماد کرد؟

نکته اساسی این مساله اینجاست که تا هنگامی که به جای تمیز بین انواع گوناگون ادیان و تجارب دینی ، دین را به مفهوم عام خود بکار می‌بریم، هیچ بحث روشنگرانه درباره این مساله امکان‌پذیر نخواهد بود. آنچه برای روان‌شناسی اهمیت دارد، این است که یک دین ، بیان کننده چه طرز فکر نوع خواهانه است و چه تاثیری بر روی انسان دارد؟ آیا این تاثیر به رشد و توسعه نیروهای او کمک می‌کند یا نه؟

نقش اسلام در سلامت جسمی و روحی فرد و جامعه

تغییرات عمیقی که مکتب اسلام در دهه‌های اخیر در ایران و در کل جهان بوجود آورده است، نشان می‌دهد که برداشت اریک فرام در این مورد درست است. یعنی اگر مذهب حق ، آن طور که هست و باید باشد به مردم القا شود، می‌تواند انقلابات عظیمی را در جهان به وجود آورد و مسیر حرکت را به نفع محرومان عوض کند و آرامش و امنیت اجتماعی را از طریق زدودن عوامل فساد ایجاد نماید. به عنوان مثال ، الکلیسم که اینک توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان خطر در حال رشد در جهان مطرح می‌گردد، در کشور ایران پس پیروزی انقلاب اسلامی به کلی از بین رفت و به خواست خدا سایر فسادهای اجتماعی نیز با برنامه‌ریزی براساس ضوابط اسلامی کنترل خواهند شد.

مباحث مرتبط با عنوان


تعداد بازدید ها: 36792


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..