نقش قابليت نفوذ اوربيتالها در پيدايش اثر پوششي
به علت اهميتي كه اثر پوششي الكترونها در توجيه معماها و پرسشهاي مطرح شده دارد، به جاست با استفاده از مثالهاي ديگر، موضوع را بيشتر بشكافيم. دو عنصر ئيدروژن

و ليتيم

را مقايسه ميكنيم. يونيزه كردن يا جدا نمودن الكترون

در ئيدروژن مستلزم مصرف 314 كيلوكالري بر مول انرژي است. در صورتيكه جدا كردن الكترون

در ليتيم در حدود 124 كيلوكالري بر مول انرژي نياز دارد. ميتوان دو دليل زير را براي پائين بودن انرژي يونيزاسيون ليتيم ارائه داد:
1.فاصله متوسط الكترون

بيش از فاصله الكترون

است.
2.ابر الكتروني

در ليتيم توسط ابر الكتروني

دفع ميگردد و اين موجب ميشود كه الكترون

در مقايسه با حالتي كه الكترون داخلي وجود نميداشت، آسانتر جدا شود.
در اينجا ميتوان گفت كه قشر الكترونهاي داخلي نقش حائل يا پوشش را براي هسته دارند. به همين دليل الكترون قشر ظرفيتي (الكترون

)، فقط قسمتي از بار كل هسته را «حس ميكند» و كاهش انرژي يونيزاسيون، نتيجهاي از همين «كاهش احساس» است.
به منظور سادگي شايد بتوان گفت كه الكترون

به علت پوشانندگي قشر زيرين، در قلمرو معمولي خود كه بيشترين احتمال حضور را دارد، در حدود يك واحد از بار هسته را حس ميكند(

). از سوي ديگر، اين الكترون بخش كوچكي از وقت خود را به علت نفوذ در اوربيتال

،
مستقيماً در نزديكيهاي هسته ميگذراند كه در آنجا بار مؤثر زياد و در حدود

ميباشد. واقعيت اين است كه الكترون

ليتيم وجود 279/1 واحد بار هسته را حس ميكند.
بطور كلي بايد گفت كه چون قابليت نفوذ اوربيتالهاي

به علت داشتن يك يا چند ماكزيمم در نزديكي هسته، خيلي زياد است، اثر پوششي يا ثابت حائل آنها نيز نسبتاً بالا است. شايد بتوان اثر پوششي اوربيتال

را نيز بدين صورت بيان كرد كه هم هسته را از اثر نفوذي الكترونهاي ترازهاي بالاتر ميپوشاند و هم الكترونهاي ترازهاي بالاتر را از اثر بار هسته ميپوشاند.
با اين ترتيب مفهوم اثر پوششي يا ثابت حائل

در

روشنتر ميشود.
اثر پوششي لايههاي الكتروني وابسته به يك سطح اصلي انرژي به ترتيب زير تغيير ميكند.
پیوند های خارجی
http://Olympiad.roshd.ir/chemistry/content/pdf/0181.pdf