اینکه در آن برهه زمانی به چه کسانی می توان روشنفکر خطاب نمود ، بحثی دشوار و با نظرات و ایده های گوناگون است . اما به هر حال و با هر تعبیر ، متفکرین غیر حوزوی ، اعم از تحصیل کردگان خارج از کشور یا کسانی از صاحب نظران که به جهت آشنایی با منابع و تحولات خارج از ایران ، نظرات و دیدگاه هایی متفاوت از وضع موجود ابراز می نمودند ، نقش فراوانی در مراحل و رخدادهای مشروطه ، استبداد صغیر و بعد از فتح تهران داشته اند .
اما اینکه این نقش تا چه حدی مثبت بوده است و در موارد مختلف به چه نحوی عمل نموده است ، محل بحث و جدل و مناقشات بسیار مفصل و دامنه داری بوده و هست .
عده ای روشنفکران و مسافران از غرب برگشته را عامل رهایی جامعه و موجب خیزش مشروطه قلمداد می نمایند و پاره ای دیگر ، همه گرفتاری ها و آَشوب های این دوران را به ایشان نسبت می دهند . عده رد پای این دسته را تا بدانجا شیطانی می بینند که حتی قتل عالمی نظیر آقا شیخ عبدالله بهبهانی را بدانها نسبت می دهند و آنها را به واسطه آشوب های ایجاد شده در زمان محمد علیشاه موجب پدیداری استبداد صغیر می انگارند و گروهی دیگر مقاومت تبریز و فتح تهران و همه نیکی های مشروطه را به این گروه نسبت می دهند .
خصوصا مایه بیداری ایرانیان را عده ای از مورخین نزدیک به همین گروه ، روشنفکران بازگشته از غرب می دانند و نقش ایشان را تا برپایی این حرکت عظیم ایرانیان بالا می برند و گروهی دیگر ، منشأ غربی تفکر ایشان را مایه اصلی انحراف مشروطه و زمینه ساز حضور بعدی استعمار در ایران پس از مشروطه قلمداد می نمایند .
ریشه ها و زمینه های استبداد رضا خانی را عده ای از متفکرین در شیوه و خواست این دسته می دانند و گروهی دیگر اصلی ترین مخالفان و مبارزان بر ضد استبداد در زمان مشروطه و رضا شاه ، از این گروه بر می شمرند .
شاید اصلی ترین نقش منفی بر شمرده شده برای این دسته ، همان بردار کردن شیخ فضل الله نوری دانسته شده است و این عمل نمایانگر نوع نگرش و شیوه رفتار ایشان در همه این دوران دانسته شده است . یعنی گروهی که با حضور روحانیان و نقش چشمگیر ایشان در پاسداری از شریعت ناسازگار است .
به هر حال این زمینه و پرسش ، می تواند بستری برای بررسی و تکاپوی علمی بیشتر و کامل تر تلقی گردد و موجب شود تا خود ما با جستجوی هر چه کامل تر ، به جمع بندی و پاسخی شخصی و عالمانه در این حیطه دست یابیم . |
|
|
|