نگرش کلی
در
خانواده سنتی روستایی فعالیتهای تولیدی بوسیله اعضا و تحت سلسله مراتب و براساس نوعی تقسیم کار صورت میگیرد. هرکدام از اعضای خانواده مرد و زن و کودک در امر تولید وظیفه معینی را بر عهده دارند و برحسب قدرت و توانایی خود سهمی از کار را انجام میدهند. تقسیم کار در میان
اعضای خانواده عمدتا برمینای جنس و سن است. با این حال زن و مرد در برخی موارد فعالیت مشترک دارند و کارها را با یکدیگر انجام میدهند.
سهم افراد خانواده سنتی روستایی در امر تولید خانگی
کار مرد
در راس خانواده روستایی پدر (مرد) قرار میگیرد. او دارای دو وظیفه عمده است که برای او دو نوع قدرت ایجاد میکند: یکی قدرت پدری و خانوادگی که هدف آن برقراری نظم و ترتیب و حسن رابطه میان اعضای خانواده و بالاخره ایجاد شرایط مناسبی است که فرزندان طبق الگوهای فرهنگی خاص جامعه و بر اساس ارزشهای موجود و هنجارهای اجتماعی به نسبت ثابت روستایی پرورش شوند. دیگر قدرت مدیریت واحد بهره برداری خانوادگی است که هدفش ایجاد نظام کار در امور تولیدی است. اعضای خانواده تحت نظر پدر نیروهای خود را بطور متمرکز در جهت فعالیتهای اقتصادی بکار میاندازند.
پدر قطع نظر از دو وظیفه خانوادگی و
مدیریت تولیدی خانواده عملا فعالیتهای اساسی
زراعت نظیر
شخم و آماده کردن زمین ، نهر کنی ،
آبیاری ،
مرز بندی ، ماله کشی ،
بذر پاشی ، گوشه کشی ، درو ، دسته برداری ،
خرمن کوبی و امور مشابه دیگر را برعهد دارد که معمولا در این زمینهها از افراد فعال خانواده خاصه پسران جوان ، خویشاوندان ، همسایگان و یا کارگران زراعی هم کمک میگیرد. در امور مربوط به
دام ، چون
تهیه علوفه ، خیساندن کاه ، تعلیف دام ،
دوشیدن شیر و تمیز کردن آغل ، اغلب مردان با همسران خود همکاری دارند.
کار زن
ارزشیابی دقیق از کار زن در خانواده سنتی روستایی امری دشوار به نظر میرسد، زیرا فعالیت زن در خانواده روستایی به گونهای است که خانه داری و کارهای تولیدی را با هم انجام میدهد. زن در عین حال که خانهدار است و در نگاهداری و تعلیم و تربیت اطفال و ظیفه مهمی بر عهده دارد، در
امور زراعی ،
پرورش دام و طیور ،
صنایع دستی و گاه در فروش محصول و خرید مایحتاج خانواده فعالیتهای مختلفی انجام میدهد. بررسیهای انجام شده در هفت منطقه روستایی ایران میزان فعالیت تولیدی زنان را برابر 36.4 درصد نشان میدهد.
البته نوع و میزان فعالیت تولیدی زنان در مناطق مختلف روستایی متفاوت است. چنانچه میزان فعالیت زنان گروه سنی 65-10 ساله در روستاهای منطقه ساری 89.5 درصد ،
همدان 42.3 درصد ،
بیرجند 36.9 درصد و
سنندج 20.1 درصد میباشد. در خانوادههای کشاورز
روستاهای ایلام حدود 65 درصد زنان گروه سنی 65-15 ساله به صنایع دستی و امور دامپروری اشتغال دارند و حال آنکه تنها 7 در صد آنان در امور زراعی با مردان خود همکاری دارند.
کار کودکان
در بررسیهای جمعیت شناختی سن شروع بکار را 15 سالگی در نظر میگیرند. لکن این امر در جامعه روستایی به علت جوانی جمعیت و نیاز خانواده به نیروی کار انسانی ، کودکان نیز در فعالیتهای اقتصادی شرکت دارند. در واقع سن شروع بکار در خانواده روستایی مشخص نیست. کودکان از وقتی که توانایی انجام کاری را پیدا کردند، در امور اقتصادی به والدین خود کمک میکنند. شرایط خاص کار و زندگی
خانواده کشاورز ایجاب میکند که از تمام نیرو و امکانات خود و حتی المقدور از نیروی کار کودکان در امور تولیدی استفاده شود.
نیاز به نیروی کار انسانی خاصه به هنگام کشت و برداشت به قدری اهمیت دارد که برخی از کودکان مدرسه رو در مواقع لزوم موقتا مدرسه را ترک میکنند و بکار گمارده میشوند و یا اصولا تحصیل را ناتمام گذاشته در امور تولیدی خانواده کار میکنند. میتوان گفت که نیازهای خانواده به نیروی کار کودکان تاحد زیادی در این امر موثر است. همین امر گاه سبب میشود که کودکان تحصیلات خود را نیمه کاره ترک میکنند و در امور تولیدی خانواده بکار میپردازند.
دختران در سنین 9-8 سالگی با مشکهای کوچک درآوردن آب به مادران خود کمک میکنند. در نظام ارزشهای ایلی بعضی کارها برای بزرگسالان ناپسند است. در موقع دوشیدن شیوارهها کودکان خردسال برهها و بزغالهها را از مادر جدا نگاه میدارند تا شیر مادر را تمام نکنند.
گلههای گوسفند را غالبا پسران 10 ساله به بالا برای چرا به کوهستان میبرند، میانگین سن
چوپان در ایل بهمئی از 11 سال تجاوز نمیکند و این بدان دلیل است که تعداد گوسفندان خانواده زیاد نیست و از 30 تا 40 راس تجاوز نمیکند و پسران خانواده قادرند آن را به چرا ببرند.
مباحث مرتبط با عنوان