یحیی بن اکثم قاضی
ساّمرا می گوید:
پس از مناظره های فراوان با
امام جواد علیه السلام و سوالات مختلفم درباره علوم
آل محمد، روزی در حال زیارت قبر
رسول الله صلی الله علیه و آله، امام جواد را دیدم و باز سوالات زیادی مطرح کردم و پاسخ همه آنها را گرفتم. آنگاه عرض کردم:«سوگند به خدا، سوال دیگری دارم ولی از بیانش خجالت میکشم.»
امام جواد علیه السلام به من فرمود:«پیش از آن که سؤالت را مطرح کنی خودم پاسخت را میدهم. تو می خواهی بپرسی آیا من امام هستم.»
من گفتم:«آری.»
امام فرمود:«بله. من امام هستم.»
گفتم:«نشانه اش چیست؟»
در این هنگام عصایی که در دست امام جواد علیه السلام بود به سخن در آمد و چنین گفت:«او مولای من است. امام این زمان است و حجت خدا.»
منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 68، ح 46.
مراجعه شود به:
مناجات و معجزات امام جواد علیه السلام