مقدمه
مینا تنها نسج سخت با منشا اکتودرمی میباشد. با آنکه سلولهای سازنده مینا ،
آملوبلاست میباشد ولی حضور مشترک کلیه سلولهای عضو مینایی بخصوص طبقه بینابینی (SI) برای ساختهشدن مینا ضروری میباشد. ساختهشدن مینا تابع پدیده زمانی فضایی است. یعنی میناسازی برای هر دندان در زمان معین و از نقطه مشخصی آغاز میشود. این نقطه مشخص ، لبه برنده یا نوک کاسپ دندان میباشد. سپس از این نقاط میناسازی گسترش یافته و بر روی سطوح چهار جانبه دندان تا محل اتصال سیمانی- مینایی (E.E.J) ادامه مییابد. در مورد دندانهایی که دارای دو یا چند کاسپ میباشند، آملوبلاستها تا عمق شیار مرکزی تمایز پیدا نموده و به این ترتیب طرح دو یا چند کاسپی شدن دندان ریخته میشود. لازم به ذکر است که پیدایش تعداد کاسپهای دندان بستگی به القای ناشی از گره مینایی ثانویه دارد. از نقطه نظر زمانی پس از اینکه
عاجسازی در اواخر مرحله زنگولهای آغاز شد میناسازی آغاز میشود. در این مرحله جوانه دندانی در مرحله تاجی قرار دارد.
پیشنیازهای ساخته شدن بافت سخت در مورد مینا
تشکیل سلولهای تخصص یافته
همانطور که اشاره شد، آملوبلاستها بعنوان سازنده مینا معرفی میشوند ولی فعالیت آنها نیاز بحضور بقیه سلولهای عضو مینایی بخصوص سلولهای طبقه بینابینی (SI) دارد. بهمین علت مجموعه (SI) و آملوبلاستها واحد عملکردی
آملوژنز خوانده میشود. با آنکه نخستین بافت ترشحشده دندان که عاج است، اولین تمایز سلولی که بصورت تابعی از پدیده زمانی فضایی صورت میگیرد، در آملوبلاستها مشاهده میگردد. شروع فعالیت ترشحی آملوبلاستها بستگی بحضور عاج داشته و بنظر میرسد که بعضی از کانونسازها که توسط
آدنتوبلاستها ساخته شدهاند، ساخته شدهاند میتوانند نقشی در شروع اولین ترشح مینا داشته و آغازگر فعالیت آملوبلاستها باشند زیرا در صورت تخریب و برداشتن عاج قبل از آملوژنز علیرغم حضور آملوبلاستهای تمایز یافته، هیچگونه مینائی تشکیل نخواهد شد.
داربست عالی
فاز آلی مینا ، مرحله ترشحی نیز نامیده شده این مرحله شکلدهنده مینا میباشد و تا زمانی که تمامی ضخامت مینا تشکیل شود ادامه مییابد. ماتریکس آلی دارای ویژگیهای خاصی از جمله فقدان ساختمان رشتهای در مینا میباشد که از مهمترین خصوصیات آن محسوب میگردد. ماتریکس آلی پس از تشکیل در اثر فعالیت آنزیمی دچار اضمحلال شده و از محل خود خارج میشود. به این پدیده
تیکسوتروپی میگویند. یکی دیگر از ویژگیهای ماتریکس آلی مینا آن است که بلافاصله پس از تشکیل ، 30% آن فورا آهکی میشود. به این مجموعه 30% مواد معدنی و ماتریکس آلی مینا ، میگویند مینای نابالغ تولید شده در این مرحله قوام سختی ندارد. اضمحلال پروتئینهای مینا از مهمترین خصوصیات پدیده میناسازی میباشد. متعاقب ساخته شدن پروتئینهائی که حالت هیدروفیل دارند، به مولکولهای کوچکتر با حالت هیدروفوب تبدیل میشوند و این پدیده به بلوریشدن کمک میکند. امروزه پروتئینهای مینا همگی شناسایی شدن و ژنهای آنها نیز مشخص شده است.
پروتئینهای مینا شامل انواع زیر میباشد.
حدود 90% پروتئینهای مینا از این نوع هستند که توسط ژنی در کروموزوم y , x رمزبندی میشود. این ژن در هر جنس دارای هفت اگزون میباشد. ممکن است هر هفت اگزون با تعداد معدودی از اگزونها دچار بهم تابیدگی شوند. بدین دلیل حداقل چهارده نوع مختلف از آشفتگیهای ساختهشدن ناقص مینا ممکن است در جنس زن و مرد دیده شود. یکی دیگر از ویژگیهای این دسته پروتئینها ، اضمحلال آنها میباشد که به مولکولهای کوچک شکسته و به حالت هیدروفوب در میآیند ثابت شده که در حین قطعهقطعه شدن مولکول اصلی ، مولکولهای جدیدی با ویژگیهای خاص بوجود میآیند که ایجاد مینمایند: پپتید آملوژنین غنی از تیروزین و پپتید آملوژنین غنی از لیزین.
در حدود 2% پروتئینهای مینا را تشکیل میدهد. بیشتر خاصیت اسیدی داشته و با گروه (HAP) میل ترکیبی زیادی دارد. همراه با آملوژنینها جز پروتئینهای حفاظت کننده (HAP) بشمار میروند. به این دلیل گاهی به آنها پروتئین حفاظتی نیز میگویند.
در حیوانات دیگر با همان ویژگی موجود در انسان جداسازی شده و به نامهای
آملین یا
شیتلین نیز خوانده میشود. این پروتئین باعث میشود مینا ساختمان منشوری داشته باشد، یعنی اجزای ساختمانی مینا که منشورهای مینا میباشند، برطبق نظم و اندازه خاص کنار هم قرار گیرند. ژن سازنده این پروتئین نیز کاملا شناسایی شده است. ابتدا این پروتئینها بین منشورهای مینایی بیشترین تراکم را نشان میدهند، سپس بطور یکنواخت روی سطح خارجی منشور مینایی را پوشانده و بالاخره پس از تشکیل منشور ، بتدریج مضمحل میشوند اما آثار بسیار کم آنها بصورت غلاف منشوری لابلای منشورهای مینایی باقی میماند.
ژنی در کروموزوم شماره یک مسئول رمزبندی این پروتئین است. (mRNA) آن قبل از شروع هر نوع فعالیت ترشحی اولین تظاهر را در آملوبلاستها نشان میدهد. یک هستهگذار قوی بوده و اولین مینا که 8 میکرومتر ضخامت دارد، در حضور آن با فرایند (Initial Mineralization) آهکی میگردد.
دنین سالوپروتئین (DSP)
با آنکه عملا توسط ادنتوبلاستها ساخته میشود و یک هستهگذار قوی محسوب میشود، قبل از آملوژنز میتوان آن را در آمیلوبلاستهای پیش ترشحی یافت. همراه با
تافتیلن اولین تظاهرات آن در ساختهشدن اولین مینا میباشد.
فاز مینرال مینا
این مرحله بلوغ نام دارد. همان طور که اشاره شد، مینا پس از ساخته شدن ماتریکس آلی در مرحله ترشحی بلافاصله بمقدار 30% آهکی میگردد که به این مجموعه دوگانه 30% مواد معدنی + ماتریکس آلی میگویند اما به مرور زمان در صد مواد معدنی افزایش مییابد بطوریکه در مبنای بالغ این مقدار 96% میرسد. افزایش در صد مواد معدنی مینا بصورت اضافهشدن تعداد
یونیتسلها در عبور (HAP) صورت میگیرد. بعبارت دیگر وجود خاصیت تیکسوتروپی باعث میگردد که پروتئینهای مینا از محل خارج شده و رشد بلور صورت میگیرد. در نتیجه تعداد یونیتسلها افزوده شده و تعداد آنها در بلورهای (HAP) مینا به 30 الی 40 عدد میرسد. اگر ماتریکس آلی مینا رشتهای بود (مثل رشتههای کلاژن موجود در بافتهای سخت با منشا مزانشیمی) قادر به خروج از محل نبود، در نتیجه بلورهای (HAP) مینا هیچگاه چنان جسم زیادی را پیدا نمیکردند. خروج هر چه بیشتر مواد آبی و ورود هر چه بیشتر مواد معدنی بلوغ نام دارد. این عمل بمنظور حصول 96% مواد معدنی در مینا صورت میگیرد. در حین بلوغ فعالیتی به نام
اناملولیزین و
آنزیم سرینپروتئاز در آملوبلاستها دیده میشود. همانطورکه اشاره شد، این آنزیمها هنگام بلوغ عمل اضمحلال پروتئینهای مینا را انجام میدهند.
مطالعه آملوژنز با میکروسکوپ نوری (L.M)
این مطالعه با میکروسکوپ نوری در مرحله غنچهای هیچگونه تمایز سلولی دیده نمیشود. در مرحله زنگی چهار نوع سلول در عضو مینایی قابل شناسایی است که از نظر آنزیمی ، سلولهای طبقه بینابینی عضو مینایی دارای فعالیت آلکالین فسفاتازی بوده و گلیکوژن زیادی در خود ذخیره میکنند. طی مرحله تاجی سلولهای اپیتلیوم مینایی داخل به شکل
تاج دندان درآمده و ردیف میشوند و به آملوبلاستها تمایز می یابند. تغذیه آملوبلاستها قبل از شروع دنتینوژنز از طریق عروق خونی پاپیلای دندانی صورت میگیرد.
به مرور زمان با شروع شدن عاج در اواخر مرحله زنگولهای منبع تغذیه از این طریق قطع شده و آملوبلاستها تا مدتی از گلیکوژنی که ذخیره نمودهاند استفاده مینمایند و پس از آن به داخل رتیکولوم ستارهای عقب نشینی و نزدیکتر به اپیتلیوم مینایی خارجی قرار میگیرند در این هنگام عروق خونی در ارتباط نزدیک با اپیتلیوم مینایی خارجی قرار میگیرند و تامین مواد غذایی و متابولیتها از طریق عروق خونی اطراف عضو مینایی صورت میگیرد. آملوبلاستها با ساختن مینا بداخل رتیکولوم ستارهای عقب نشینی مینماید. سلولهای شبکه ستارهای در حین آملوژنز دچار آپوتوز می شوند بطوریکه پس از حصول شخامت آناتومیکی مینا ،
اپیتلیوم مینایی خارجی ، طبقه بینابینی و رتیکولوم ستاره بصورت اپیتلیوم مطبقی در مجاورت آملوبلاستها ، روی سطح خارجی مینا را بصورت یک پرده میپوشاند. این پرده سلولی تا رویش دندان روی سطح خارجی را پوشانده است. به این پرده متشکل از سلولهای پوششی ، اپیتلیوم کاهشیافته مینایی میگویند. این اپیتلیوم از دو قسمت تشکیل شده است:
- لایه داخلی از آملوبلاستها
- لایه خارجی توسط بقایای عضو مینایی شکل گرفته است.
این پوشش بعد از ظاهر شدن دندان در داخل دهان دچار ساییدگی شده و بتدریج از روی سطح خارجی مینا میشود ولی در خط گردنی طی فرایند خاصی در ساختمان قسمتی از اتصال لثهای دندانی شرکت مینماید و سبب چسبندگی لثه به سطح خارجی مینا و بعضی اوقات به ریشه میگردد.
در آملوژنز میتوان قطب ترشحکننده آملوبلاستها را مشاهده نمود. در اکثر دوره آملوژنز قطب ترشحی آملوبلاست منظرهای شبیه حاشیه دندانهدار ایجاد مینماید. در واقع انتهای این قطب آملوبلاست که اصطلاحا قطب دیستال نام دارد، دارای ساختمان مخروطی شکل میباشد که زایده تومز خوانده میشود. این اتصال باعث اتصال آملوبلاست و مینای تازه تشکیل شده میشود در حین آملوژنز قبل از آنکه میزان مواد معدنی به حداکثر مقدار خود (96%) برسد و در
برشهای دکلیسیفه شده مینا را مانند بافت نرم میتوان مورد مطالعه قرار داد و یادگار ساختمانهای مینا را در آن مشاهده نمود.
مطالعه آملوژنز با میکروسکوپ الکترونی
بیشترین تغییرات فراساختمانی را می توان در مطالعه با EM مشاهده نمود. اکثر وقایع بیولوژیک فقط با این روش قابل شناسایی میباشند. محققین آملوژنز را به پنج مرحله تقسیم نمودهاند.
مرحله شکلگیری
آملوبلاستها در ابتدا هیچگونه تشابهی به آملوبلاستهای نهایی نداشته و بصورت سلولهای پهن و کشیده طبقه مینایی داخلی را تشکیل میدهند. در مرحله غنچهای کلید سلولهای عضو مینایی از لحاظ شکل و اندازه مشابه میباشند. در طی مراحل زنگولهای و مرحله تاجی سلولهای مزانشیمی و سلولهای عضو دندان بر هم تاثیر متقابل گذارده و شکل تاج دندان را معین میسازند. سلولهای اپیتلیوم مینایی داخل در این مرحله بصورت سلولهای استوانهای کوتاه یا مکعبی میباشند هسته بزرگ و در مرکز بوده
دستگاه گلژی در قسمت پروگزیمال سلول قرار میگیرد میتوکندری و دیگر اجزای سیتوپلاسمی در تمام سلول منتشر میباشند.
مرحله تمایز
سلولهای آملوبلاست معمولا بعد از 15 تا 16 نسل تقسیمات متوالی به آملوژبلاست بالغ با خاصیت ترشحی تبدیل میگردند. طی این تقسیمات متوالی سلول دچار دگرگونیهای ساختاری و مورفولوژیکی میگردد که بصورت پیدایش و سازمان یافتگی ارگانلها و قرارگرفتن آنها در جایگاه اختصاصیشان میباشد. همانطور که قبلا اشاره شد با آنکه اولین ترشح (عاج) توسط
ادنتوبلاستها صورت میگیرد ولی اولین سلولهای تمایزیافته آملوبلاستها میباشند. آملوبلاست تمایز یافته 45 میکرومتر طول دارد. قطب ترشحی آن که بطرف عاج است، دیستال و قطب مقابل آن پروگزیمال نام دارد. هسته بر روی محور طولی سلول و نزدیک قطب پروگزیمال نام دارد. هسته بر روی محور طولی سلول و نزدیک قطب پروگزیمال قرار دارد. در این مرحله ارگانلهای مربوط به سنتز پروتئینهای ترشحی شامل ریبوزوم و شبکه آندوپلاسمی خشن و
دستگاه گلژی تکامل و توسعه مییابند.
دانههای ترشحی بصورت ذرات ترشحی یا مواد منقوط خارج میشوند. شبکه آندوپلاسمی صاف نیز در آملوبلاست دیده میشود. در دو منطقه مشخص اتصالات سلولی ویژه وجود دارد یکی در قسمت پروگزیمال و دیگری در قسمت دیستال که بترتیب بنام بست انتهایی پروگزیمال و بست انتهایی دیستال خوانده میشوند. بین (P.T.B) و غشا پلاسمایی قطب پروگزیمال بیشترین تجمع میتوکندریها مشاهده میشوند. (D.T.B) کمی قبل از شروع زائده تومز قرار دارند. غشا پلاسمایی قطب پروگزیمال ناصاف است و استطالههای انگشت مانند آن با استطالههای مشابه در سلولهای طبقه واسطهای (SI) صورت پنجه درآمده و بدین ترتیب سطح تبادلات در این قسمت سلول افزایش مییابد. اتصالات در قسمت پروگزیمال از نوع نقطهای است زیرا اجازه عبور مواد داده میشود اما اتصالات در قسمت پروگزیمال از نوع نقطهای است زیرا اجازه عبور مواد داده میشود. اما اتصالات قسمت دیستال از نوع کمربندی است و عبور مواد را بشدت کنترل مینماید.
مرحله ترشحی
قبل از شروع دنتینوژنز (عاجسازی) سلولهای ادنتوبلاست و آملوبلاست مقابل هم قرار گرفته و قطب ترشحی آینده آملوبلاستها روی غشا پایه قرار گرفته است. همچنین بین قطب ترشحی ادنتوبلاستها و غشا پایه ، فضای وسیعی بنام فضای بدون سلول وجود دارد. با شروع دنتیوژنز بتدریج فضای بدون سلول با مواد ساخته شده توسط ادنتوبلاستها پر گردیده و این منطقه از بین میرود. اکنون روی عاج تنها غشا پایه آملوبلاستها باقیمانده غشا پایه نیز قبل از شروع فعالیت ترشحی با ساختن مواد آنزیمی توسط آملوبلاستها متلاشی میگردد. سرانجام با ساختن مینا روی عاج ، اتصال عاجی مینایی (DEJ) تشکیل میگردد. در مرحله ترشحی بیشترین تغییرات فراساختاری در آملوبلاستها مشاهده میگردد. فرمان ترشحی آملوبلاستها در حضور عاج آهکی شده از طریق پروتئین کیناز C آغاز میگردد. اولین مینای ترشح شده 8 میکرومتر ضخامت دارد و با روش آهکی شدن اولیه ساخته میشود. در این هنگام مربوط به تافتلین و دنتین سیالوپروتئین در آملوبلاست ظاهر میشود. این پروتئینها هستهگذار قوی بوده و بدین ترتیب اولین لایه مینا که بشدت آهکی شده است بر روی عاج تشکیل میگردد. این مینا بدون منشور میباشد.
در این مرحله هنوز قطب دیستال آملوبلاست تغییر شکل نداده و صاف میباشد. در ادامه ساختهشدن مینای جدید تغییرات مورفولوژیک در قطب دیستال آملوبلاست بوجود میِآید. با عقبنشینی هرچه بیشتر آملوبلاست بداخل رتیکولوم ستاره ای در قطب دیستال آملوبلاست ساختمان مخروطی شکل بنام زایده تومز پدید میآید. از نظر تشریحی قطورترین قسمت زایده تومز ، قطعه گردنی نام دارد. بقیه آن قطعه انتهایی نام دارد. اکنون ترشح مینا از دو قسمت مشخص صورت میگیرد. ابتدا در اثر فعالیت قسمت گردنی حفراتی (Pit) ساخته میشود. جدا حفره اولین قسمت ساخته شده میباشد که هنوز توخالی است و محل قرارگرفتن زایده مخروطی شکل یا قسمت دیستال زایده تومز میباشد. در مرحله بعد فضای حفره توسط فعالیت ترشحی بخش دیستال زائده تومز پر شده و آملوبلاست عقبنشینی مینماید تا اینکه مجددا در اولین فعالیت ترشحی قطعه گردنی جدار حفره بعدی ساخته شده و در اثر فعالیت ترشحی قطب دیستال زایده تومز پر شود. این عمل بهمین ترتیب ادامه مییابد و جدار حفره به منطقه بین منشوری و محتویات حفره به منشور مینایی تبدیل میگردد.
از آنجایی که جدار حفره تشکیل شده توسط هر آملوبلاست در ارتباط نزدیک با نواحی مشابه و مجاور خود میباشد، تعیین ضخامت دقیق جدار ساخته شده توسط هر آملوبلاست مشکل است اما حدودا باید نصف ضخامت موجود باشد سابقا به علت ارتباط تنگاتنگ جدارههای مجاور نسبت به یکدیگر عقیده بر این بود که یک منشور مینایی توسط چهار ، هشت و حتی 12 عدد آملوبلاست ساخته میشود اما امروزه ثابت شده که هر آملوبلاست سازنده یک منشور مینایی است اما آملوبلاستهای مجاور نیز در پیدایش بعضی پدیدهها در منشور مورد نظر دخالت دارند. این حالت برای تک تک منشورها صدق مینماید. ساختهشدن مینا در حضور زایده تومز تقریبا تا حصول ضخامت نهایی مینا ادامه مییابد. حدود 15 میکرومتر مانده به پایان آملوژنز زایده تومز از بینرفته و لذا بقیه مینا در غیاب این زایده ساخته میشود. بدیهی است که مینا فاقد ساختمان منشوری بوده و مینای بدون منشور خوانده میشود. مطالعات اخیر نشان داده که در مرحله ترشحی در ماتریکس مینایی که مقداری معدنی شده آنزیمهای پروتئولیتیک نیز وجود دارد. بعلاوه در آملوبلاست مرحله ترشحی ، بتدریج که بطرف مرحله بلوغ پیش میرود آملوژنین درون لیزوزومها محدود میشود و پروتئینها در غلاف منشورها فشرده میشوند. این مشاهدات نشان میدهد که عمل قطعهقطعه شدن و برداشت پروتئینهای مینایی از مرحله ترشحی آغاز میشود.
مرحله بلوغ
هنگامی که ضخامت کاملی از مینای نابالغ ، که قسمتی از آن معدنی شده، بوجود آمد آملوبلاستها دچار تغییراتی میشوند که جهت بلوغ مینا ضروری است. در واقع قبل از مرحله بلوغ یک مرحله انتقالی کوتاهی وجود دارد که طی آن آملوبلاستها کوتاه شده تعداد ارگانلها و حجم آنها کاهش مییابد. سپس غشا پلاسمایی قسمت دیستال آملوبلاست دچار چینخوردگی شده و باعث میشود که سطح سلول افزوده شده و نقل انتقال مواد سریعتر صورت پذیرد. بعلت پدیده تیکسوتروپی و اضمحلال پروتئینهای مینا و از دست رفتن مواد آلی ، در صد یونهای معدنی مینا افزایش مییابد. این عمل بلوغ مینا نامیده میشود. بلوغ مینا از همان ابتدای ساختهشدن مینا تا حصول ضخامت آناتومیکی مینا و سپس مدتی بعد از آن نیز ادامه دارد و یک پدیده بسیار پیجیده فیزیکی شیمیایی است.
با استفاده از مواد ردیاب 4 مرحله مشخص برای بلوغ مینا درنظر گرفتهاند:
- مرحله اول بلوغ مینا از 8 میکرومتری (DEJ) شروع شده و تا نزدیک سطح آزاد ادامه مییابد.
- مرحله دوم از نزدیکی سطح آزاد شروع گردیده و تا فاصله 8 میکرومتری (DEJ) ادامه مییابد.
- مرحله سوم مجددا از عمق به سطح ادامه یافته و تا فاصله 15 میکرومتری مانده به سطح مینا ، بلوغ صورت میگیرد.
- در مرحله چهارم 16 میکرومتر باقیمانده که مینای بدون منشور است، آهکی شده و بلوغ تا حدودی به پایان میرسد اما مینا هنوز دارای تخلخل بوده و کربنات در حال خروج از مینا است. در مطالعات فراساختاری مشاهده میشود. که هنگام بلوغ مینا ، قطب دیستال آملوبلاست در دورههای متناوب دارای حاشیه چیندار و حاشیه صاف است.
ثابت شده است که عبور یونهای معدنی و ورود به بافت سخت از طریق حاشیه چیندار ، و خروج مواد آلی از بافت سخت و بازگشت آنها به داخل سلول از طریق حاشیه صاف صورت میگیرد. ثابت شده هنگامی که حاشیه چیندار وجود دارد از نوع غیر قابل نشست است و از نوع قابل نشست است. بر عکس زمانیکه حاشیه صاف وجود دارد (D.T.B) قابل نشست (Leaky) و (P.T.B) غیر قابل نشست میگردد. این پدیده بیانگر آن است که آملوبلاست بر روی بلوغ مینا کنترل شدیدی دارد. در مینای نابالغ بلورهای هیدروکسی آپاتیت کوچک میباشند. بطوری که در هر میکرومتر مکعب 1240 عدد بلور وجود دارد. اما در اثر بلوغ ، بلورها بزرگ شده و تعداد بلورها در هر میکرومتر مکعب به 560 عدد میرسد. بلورهای مینا ابتدا بصورت تیغههای سوزنی پهن است که بتدریج ضخامت آنها بیش از سایر ابعاد اضافه میشود. رشد بلورها آنقدر ادامه مییابد که فضای بسیار کوچکی بین آنها باقی بماند.
مرحله حفاظتی
در این مرحله نیازی ساختهشدن مینا نبوده و آملوبلاست از حالت استوانهای به حالت مکعبی یا مکعبی کوتاه درمیآید. همانطور که قبلا اشاره شد سلولهای رتیکولوم ستارهای اکثرا در اثر آپوتوز از بین رفته و فقط یک یا دو ردیف سلول رتیکولوم ستارهای و یک ردیف سلول طبقه واسطهای و یک ردیف اپیتلیوم خارجی مینایی باقی میمانند. این باقیمانده سلولی که همراه با آملوبلاستها مانند پردهای روی سطح خارجی مینا را پوشانده است اپیتلیوم کاهشیافته مینایی خوانده میشود. در نمای فراساختاری مشاهده میگردد که قطب دیستال آملوبلاست تیغه پایه تشکیل شده این تیغه خود متشکل از تیغه متراکم و تیغه شفاف است. تیغه شفاف بعد از آملوبلاست و تیغه متراکم روی مینا قرار گرفته است و دارای لامینین شماره 5 است. در همین زمان همیدسموزومها نیز در انتهای دیستال آملوبلاست ایجاد شده که باعث چسبندگی پوشش روی بافت سخت دندان یا مینا میگردد. بعد از رویش دندان در اثر اعمال سایشی از نوک کاسپها یا لبه برنده اپیتلیوم مینایی کاهشیافته (R.E.E) ساییده میشود ولی در ناحیه گردنی باقیمانده و تبدیل به اتصال دندانی لثهای میگردد. این ات