زید بن صوحان برادر
صعصعه و از بزرگان تابعین و همچون
اویس قرنی است که پیغمبر زیارت نکرده ولی مژدهی بهشت را رسول گرامی در حق او فرموده است، وی در جنگ
جمل، فدائی کارزار ناکئین، در حمایت از امیر المومنین شد.
عایشه با اصحاب جمل وقتی به
بصره رسید، نامهای به زید نوشت.
این نامهاست از عایشه ام المومنین محبوب رسول خدا. به فرزند بی شائبه ی خود زین بن صوحان، اما بعد ای زید وقتی نامه ی مرا دریافت کردی خود را برسان تا یار ما باشی، و اگر این عزم را نداری لااقل مردم را از علی دور کن که کسی به کمک او از کوفه بیرون نیاید.
پاسخ زید: ای عایشه من قوتی فرزند خالص تو هستم (و تو امالمومنینی) که از جنگ بکنار روی، و به خانهی خود برگردی، و الا من اولین نفری خواهم بود که در صف دشمنان تو قرار می گیرد. این پاسخ زید به عایشه، دانش آن روز مردم مسلمان را دربارهی وظیفه هر طبقه، خوب آشکار میکند، عایشه آنگاه در نظر زید میتواند مادر مسلمان، لقب گیرد که به وظیفهی مادری که خانه داریست اشتغال داشته باشد. و اگر در مهام امور مسلمین خود را شرکت دهد هرگز امالمومنین نیست و زید هم فرزند او نمیتواند باشد. زید وظیفهای را که قرآن کریم تعیین کرده به امالمومنین گوشزد می کند، میگوید: بایستی به خانهی خود برگردی و کار مردان را به مردان واگذاری و در غیر این صورت، تو حرمت افتخار زوحیت پیغمبر و عنوان مادر مومنین را نداری و نه تنها من، دیگر فرزند تو نیستم، بلکه دشمن جانت میباشم و بالاخره با شمشیری که در دست دارم وظیفه ای که بر دوش گرفتهام انجام داده، به خانهات بر میگردانم.