موضوع
جامعه شناسی پدیده اجتماعی است که از زندگی اجتماعی نشات میگیرند زیرا در
جامعه بوجود میآیند. موجودیت مستقل دارند و تغییر و تحول مییابند و همچنانکه پدیدههای
زیستی با طبیعی موضوع علوم متفاوتی است. پدیدههای اجتماعی هم موضوع
علوم اجتماعی است. بنابراین هریک از این علوم جنبههای خاصی از پدیدههای اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهند.
در زبان جامعه شناسی , پدیده اجتماعی به هر واقعیت اجتماعی اطلاق میشود که برای همه آشکار بوده ,عینی وملموس باشد. این اصطلاح شامل سازمانها ,موسسات, نهادها و جلوههای گوناگون حیات اجتماعی چون
هنر,
ادبیات , آداب و رسوم ,
سنتها,
آموزش و پرورش , جریانها و پدیدههای بیشمار دیگری میگردد که هر فرد آنها را در خارج از خود مییابد.
درباره ماهیت پدیدهها و
امور اجتماعی میان جامعه شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی جامعه شناسان که پیرو مکتب
روانشناسی هستند پدیدههای اجتماعی را از نوع پدیدههای روانی و فردی میدانند و معتقدند که امور اجتماعی را میتوان با نفسانیات تحلیل و تبیین کرد . بنا به اعتقاد آنان جامعه از افراد تشکیل میشود و برای شناخت آن باید اجزاء تشکیل دهنده آن را بشناسیم و اگر نفسانیات افراد را شناختیم جامعه را نیز شناختهایم و احوال و اخلاق و صفات فردی مبین امور و احوال اجتماعی میباشد. این بینش درباره ماهیت امور اجتماعی درست نیست. زیرا اولاً افراد با کنشهای متقابل خود پدیدههایی را بوجود میآورند که به تنهایی قادر به ایجاد آنها نیستند. ثانیاً کافی نیست که افراد شناخته شوند تا امور اجتماعی را بتوان تبیین کرد زیرا نفسانیات افراد در جامعه بصورت دیگری در میآیند.
امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی از کسانی است که بیش از همه به بحث درباره ماهیت امور اجتماعی, خصوصیات , روش مشاهده و بررسی آن پرداخته است . دورکیم به خاطر آنکه امور اجتماعی را استقلال موضوعی بخشد و علمی بودن آن را محقق گرداند عقیده دارد که پدیده اجتماعی را باید مانند اشیاء بررسی کرد و در اثبات این نظر در کتاب قواعد روش جامعه شناسی فصلی را به قواعد مشاهده امور اجتماعی اختصاص داد و پس از اینکه روش معمول در سایر علوم و سوابق امر در جامعه شناسی اشاره میکند , وعقیده دارد که پدیده های اجتماعی را نیز باید مانند پدیدههای مادی مطالعه کرد و آنها در حکم اشیاء تصور کرد .