افرادی که ترک دیار میکنند و برای همیشه از وطن خود دل کنده و راهی کشور یا
قاره جدیدی میشوند , از سوئی سعی در فراموش کردن و جدا شدن از
فرهنگ پیشین خود دارند و از سوئی دیگر در همنوائی یا تطابق خویش با
هنجارها و موازین فرهنگ جدید کوشش میکند.
بهمین علت و با توجه به اینکه فرهنگ پیشین در مقابل فرهنگ جدید مقاومت ورزیده و بسادگی تسلیم نمیشود جریان پیچیده و کندی بوجود میآید که ممکن است تا آخرین دم حیات فرد مهاجر را تحت تاثیر خود قرار دهد. تمام عناصر فرهنگ پیشین به یک اندازه در مقابل فرهنگ جدید مقاومت نمیورزند و تنها عناصر خاصی سرسختانه و بصورت بسیار مقاوم در برابر فرهنگ جدید باقی میمانند . برای اینکه این عناصر را باز شناسیم عناصر تشکیل دهنده فرهنگ را با اقتباس از یکی از
انسان شناسان بنام "
لسی وایت " می توان به چهار دسته تقسیم نمود:
در میان چهار دسته از عناصر مذکور تنها چهارمین گروه , عناصری , از فرهنگ را در بر دارد که در مقابل فرهنگ جدید فرد مقاومت نموده و موجب میگردند که فرد گاهی تا آخرین دقایق حیات هم با اجزایی از فرهنگ پیشین محشور باشد. یعنی در حقیقت در مورد مهاجرینی که پس از سالها دوری از فرهنگ پیشین و الحاق به
جامعه و فرهنگ جدید , هنوز در ارتباط معنوی وروحی با فرهنگ پیشین خود میباشند.
نمونه چنین واقعیتی را میتوان در بین مردم
آسیای جنوب شرقی از قبیل
ژاپنیها ,
کامبوجیها ونیز مردم
هند و سایر نقاط مشاهده نمود که به آمریکای شمالی مهاجرت کردهاند . این اقوام که در حال حاضر بعنوان اقلیتهای قومی در جامعه میزبان (آمریکا) بسر میبرند و در حقیقت ملیت و هویت آمریکائی یافتهاند, با وجود تاثیر و تسلطی که در فرهنگ میزبان از لحاظ مادی و معنوی بر آنان دارد, معهذا هنوز دلبستگی ها و علائق خود را نسبت به فرهنگ کشور اصلی خود (خاصه بعد معنوی آن) از دست ندادهاند و حتی در موارد زیادی نیز برخی از الگوهای فرهنگی خود را بر جامعه میزبان تحمیل نمودهاند (نوع غذا , لباس ,موزیک و غیره).
همنوائی مهاجرین در چنین جوامعی با تکنولوژی ,نهادها و سازمانها و حتی با ایدئولوژی جامعه میزبان امری است که در مواردی به سهولت و سریعاً و در مواردی نیز به کندی انجام میپذیرد اما جدائی فرد از
ایستارها و نفسانیات خود که طی سالها از بدو تولد تاکنون در وی شکل گرفته و تثبیت گردیده است کار سهلی نبوده و بهمین دلیل همنوائی مهاجرین با سه دسته از عناصر فرهنگی یعنی تکنولوژی , نهادهای اجتماعی و حتی ایدئولوژی بصورت تدریجی امکان پذیر است در حالیکه جدا شدن از بعضی از ایستارهای نشأت گرفته از فرهنگ دیرین جریانی پیچیده , کند و بسیار مشکل و شاید بطور کامل امکان ناپذیر است.