علی علیه السلام فرمود:« از وقتی شنیدم
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«
نماز شب نور است. » هیچ گاه نماز شب را ترک نکردم.
ابن کوّا از او پرسید:« حتی
لیلة الهدیر ( نام شبی در
جنگ صفین ) هم نماز شب خواندی؟»
فرمود:« حتی در لیلة الهدیر هم نماز شب را ترک نکردم.»
روزی
معاویه به
ضرار بن حمزه گفت:« علی را برای من توصیف کن.»
او گفت:« مرا معاف کن.»
معاویه گفت:« نه، محال است.»
ضرار شروع به توصیف امام کرد و در بخشی از این توصیف گفت:« علی شبی در محراب عبادت بود. در تاریکی فراگیر شب، محاسنش را به دست گرفته بود و چون مارگزیده ای ناآرام بود، بسیار محزون می گریست و چنین میگفت:« ای دنیا، آیا خود را به من عرضه میکنی؟ آیا خودت را مشتاق به من نشان می دهی؟ هرگز، هرگز، من نیازی به تو ندارم. من تو را
سه طلاقه کردم، آنگونه که دیگر هیچ گاه به سوی تو باز نخواهم گشت.»
آنگاه فرمود:« آه، آه از دوری راه (سفر آخرت) و کمی توشه و سختی مسیر.»
معاویه با شنیدن سخنان ضرار گریست و گفت:« ای ضرار، کافی است دیگر نگو. به خدا سوگند، علی همان گونه بود که گفتی. خدا او را رحمت کند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 41، ص71
- بحارالانوار، ج41، ص 15-14، حدیث 6 ------ امالی صدوق
مراجعه شود به: