بشیر بن سلیمان (مامور خرید نرجس از سوی امام هادی علیه السلام) گفت:« پس از آن که نرجس را خریدم، او را به محل اقامت خود در
بغداد بردم. در آن جا دیدم نرجس آرام و قرار ندارد. نامهی مولایم امام هادی علیه السلام را بیرون میآورد، آن را میبوسید و روی چشمانش میگذاشت.»
به او گفتم:« نامهای را میبوسی که صاحبش را نمی شناسی؟»
نرجس خاتون گفت:« ای کسی که به مقام فرزندان پیامبران معرفتی! گوش به من بسپار! من ملیکه، دختر یشوعا، فرزند قیصر روم هستم. مادرم دختر
حواریون است و نسلش به
شمعون (جانشین حضرت عیسی علیه السلام) میرسد.»
آنگاه ماجرای بر هم خوردن مراسم ازدواجش را با عموزادگانش بازگو کرد.
منابع:
بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12 ---------- غیبه الشیخ
مراجعه شود به:
خواستگاری و مراسم عقد در رؤیا