متافیزیک نام مجموعهای از مسائل عقلی و نظری است که بخشی از فلسفه به اصطلاح عام را تشکیل میدهد. چنانکه امروزه گاهی واژه فلسفه نیز به آن اختصاص داده میشود و گاهی متافیزیک یکی از اصطلاحات جدید فلسفه است. |
ریشه لغوی
«
فیزیک » در اصل لغتی یونانی به معنی «
طبیعت » است و «
متا » نیز به معنی «
فراتر » و «
مابعد » است. لذا متافیزیک را در زبان فارسی به
فراماده ، فوقالعاده ، مابعد طبیعت و ... آوردهاند.
مقدمه
فیزیک عبارتست از پدیدههایی که با
حواس پنجگانه خود در حالت عادی احساس میکنیم. بنابراین برای دریافت متافیزیک باید از حواس برتر بهره جست. پس متافیزیک عرصه باور کردن و فیزیک عرصه داشتن است. یعنی هرگاه بخواهیم چیزی را از راه مشاهده بدانیم، وارد عرصه باور میشویم. به عنوان مثال ، موجودات فیزیکی مانند سنگ ، پرنده ، انسان و آب را مشاهده میکنیم و لذا این مشاهده عینی و تجربی است. اما موجودات متافیزیکی مانند
جن و
روح را نمیتوانیم مشاهده کنیم. بنابراین وارد عرصه باور میشویم و این همان متافیزیک است.
رابطه فیزیک و متافیزیک
از آنچه به صورت مقدمه ارائه شد، میتوان نتیجه گرفت که آنچه از نظر فیزیک غیرقابل توجیه باشد، مربوط به متافیزیک است. فیزیک و متافیزیک دو مجموعه مجزا هستند که هیچ وجه مشترکی ندارند. فیزیک محدود به فضا و زمان است، در صورتی که متافیزیک فراتر از فضا و زمان است. اگر علم متافیزیک در عالم ماده و منطق ما قابل اثبات نباشد و قابلیت درک و فهم برای همه را نداشته باشد، دلیل بر نادرستی آن نیست. همچنین یک سری ذهنیتهای خیالی در رابطه با آن که مربوط به عالم ماورای جهان میشود، ربطی به متافیزیک ندارد.
آیا ندیدن دلیل بر نبودن است؟
همانطوری که یک
عالم مادی وجود دارد که اسب علم و دانش تجربی بشر در آن به تاخت و تاز میپردازد و هر روز پرده از اسرار آن برداشته میشود، یک
عالم غیرمادی نیز احتمالا وجود دارد و میتوان گفت که اگر قادر به درک آن نباشیم، نمیتوانیم ندانستن خود را دلیل بر فقدان آن بدانیم. به عنوان مثال ، میتوان گفت که وجود حضرت احدیت را نمیتوان با چشم مادی مشاهده نمود، ولی این امر دلیلی بر رد وجود او نیست.
البته لازم به ذکر است که این مقایسه بسیار نادرست است. چون وجود مقدس خداوند ، هرچند به چشم ظاهر قابل روئیت نیست، اما با چشم دل همواره قابل دیدن است و اگر انسان اندک بهرهای از عقل و دانش داشته باشد، به راحتی میتواند وجود خداوند را با پوست و گوشت خود احساس کند. چون همانگونه که در آیات قرآنی نیز آمده است، به هر طرف که رو کنیم، رو به سوی خداوند کردهایم و از آثار خلقت بینهایت زیاد و بی شمار او نیز میتوان پی به وجود او برد.
آیا جهان و هستی همان است که میبینیم؟
هستی تنها همین نیست که با چشم سر میبینیم و با حواس پنجگانه خود احساس میکنیم. البته آنچه را هم که میبینیم و حس میکنیم در واقع همه حقیقت اشیا نیست. در ورای این عالم محسوس عالمهایی وجود دارد که نامرئی و نامحسوس است و میتوان از آنها تعبیر به
جهان غیب نمود. در عمق جهان متافیزیکی هم حقیقت نابی وجود دارد که فراتر از ماده است. جهان غیب را باید با چشمی دیگر و نگاهی متفاوت دید. به بیان دیگر ، باید با چشم دل و با گوش جان به سراغ جهان غیب رفت.
در واقع ، بخشی از
رسالت پیامبران و رسولان الهی نیز این بوده است که چشم و گوش بشر را به همین حقایق بگشایند و به این ترتیب به دید انسان وسعت بخشند و به او یاد بدهند که فقط جلوی پای خود را نبیند و در آفاق گسترده سفر کرده و تنها به سطح ظاهری اشیا بسنده نکند و به ژرفنای عالم پی برد.
واژه «
هیپنوتیزم » از یک کلمه یونانی که به معنی «
خواب » است، گرفته شده است. در واقع هیپنوتیزم وضعیت یا حالتی است که طی آن فرد میتواند ، عکسالعملهای خاصی در پاسخ به تلقینات از خود نشان دهد. امروزه هیپنوتیزم به صورت یک علم پذیرفته شده است و کاربردهای فراوان دارد. از این جمله میتوان به تسکین درد بیماران ، ایجاد بی حسی و
بیهوشی در بیماران ،
تقویت حافظه ، تسهیل در امر یادگیری ، ایجاد و تقویت انگیزه برای مطالعه ، افزایش خلاقیت و غیره اشاره کرد. برخی معتقدند که در مراحل عمیق خلسههای هیپنوتیک میتوان به ورای بعد مکان و زمان دست یافت.
مشروعیت علمی متافیزیک
در مورد متافیزیک بحث و جدلهای گوناگونی وجود دارد. برخی از نظر علمی آن را قبول کرده و برخی آن را زاییده تخیلات بشری میدانند. به هر حال متافیزیک به عنوان یک علم در کنار علوم دیگر وجود دارد. هرچند که در دانشگاههای معتبر رشته خاصی به عنوان متافیزیک که افرادی در سطح دکتری بتوانند در آن فارغالتحصیل شوند، وجود ندارد. البته در برخی کالجهای خصوصی جاهای دیگر چنین چیزی وجود دارد.
مباحث مرتبط با عنوان