مؤمن آل فرعون -که نامش « حزقیل » بود- از اقوام
فرعون و در دستگاه او بود. مردی که ایمان خود را کتمان کرد تا بتواند در موقع مناسب به
حضرت موسی علیه السلام کمک کند.
خداوند می فرماید مؤمن آل فرعون در یک موقعیت مناسب و بحرانی گفت: « آیا می خواهید موسی را -که می گوید خدای من الله است- بکُشید؛ در حالی که او معجزات روشنی برای شما آورده است؟ اگر موسی دروغ بگوید که همان دروغش او را از پای در میآورد؛ ولی اگر راست بگوید، چه بسا بعضی از آن عذابهایی که میگوید، گریبانگیر شما گردد و خداوند هر کس را که زیادهروی کند و دروغ بگوید، هدایت نمیکند و امرش را اصلاح نمی فرماید.» (آیه 28 سوره غافر)
خداوند بحث مؤمن آل فرعون را در آیات بعد این چنین بازگو میفرماید: « مؤمن آل فرعون قوم خود را نصحیت کرد و آنها را از معصیت خداوند بر حذر داشت.»
امام صادق علیه السلام میفرماید: « بدگویان و خبرچینان، جریان ایمان حزقیل را به فرعون رساندند.
فرعون گفت: « او پسرعمو و جانشین من است. اگر چنین حرفی بزند و به خدای موسی ایمان بیاورد، مستحق عذاب شدیدی است؛ ولی اگر به من دروغ گفته باشید، شما را به شدیدترین نوعی عذاب میکنم». حزقیل را نزد فرعون آوردند و به او گفتند: « آیا تو به خدایی فرعون کافر نشده ای و آن را انکار نمی کنی؟!»
حزقیل به فرعون گفت: « آیا تا به حال از من دروغ شنیده ای؟»
گفت: « نه»
حزقیل گفت: « از اینها بپرس خدایشان کیست. »
فرعون پرسید: « خدای شما کیست؟»
گفتند: « فرعون»
حزقیل گفت: « بپرس روزیدهنده آنها کیست. »
گفتند: « فرعون»
حزقیل گفت: « ای فرعون، تو و هر کس را که در اینجا حضور دارد، شاهد میگیرم که پرورگار آنها پروردگار من است، خالق آنها خالق من است و رازق آنها رازق من است. من هیچ پروردگار و خالق و رازقی جز پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم و از هر پرورگار دیگری تبّری و بیزاری می جویم. (البته منظور حزقیل از پروردگار و خالق و رازق همان الله بود. )
فرعون که این حرف ها را از حزقیل شنید، مقصودش را نفهمید و خیال کرد که می گوید تو پرورگار منای. لذا دستور داد سعایت کنندگان کافر را اعدام کردند.
منابع:
بحارالانوار، ج 13، باب 5، ص 157 تا 165..