هفتمین نفر از خلفای بنی عباس، عبدالله مامون پسر
هارون الرشید بود. در سال 170 هجری قمری در
ماه ربیع الاول شب جمعه به دنیا آمد. در شب ولادتش، هادی پسر
مهدی عباسی -که عمویش بود- از دنیا رفت.
مادر مامون کنیزی بود به نام مراجل که در همان روزهای پس از ولادت مامون از دنیا رفت.
مامون دانشمندترین خلیفه در میان
خلفای عباسی بود و به اعتقاد به مذهب تشییع شهرت داشت. در سال 201 برادرش را از ولی عهدی عزل کرد و کشت و حضرت رضا علیه السلام را با اجبار و تهدید به
ولی عهدی خود منصوب کرد و به نام آن حضرت سکه زد و دستور داد به جای لباس سیاه -که شعار عباسیون بود- لباس سبز بپوشند. سپس دستور داد اعلان کنند که برترین خلق پس از پیامبر اکرم علی بن ابیطالب است و نیز اعلان کنند که مامون از کسی که از معاویه به نیکی یاد کند بیزار است.
به این وسیله توانست اوضاع آشفته و نابسامان مملکت پهناور اسلامی را -که از هر گوشهاش گروهی به ادعای خلافت قیام میکردند- آرام و کلیه قیامهای علویان را خنثی نماید.
مامون در آخر
ماه صفر 202 هجری حضرت
امام رضا علیه السلام را با سم به شهادت رساند.
مامون روز پنجشنبه 18 ماه رجب سال 218 هـ.ق در بذوندق -که از شهرهای روم بود- از دنیا رفت و جنازهاش را در منطقهای به نام بطرسوس دفن کردند.
منابع: منتخب التواریخ، ص 462. تاریخ الخلفا.
امین بن رشید - خلیفه عباسی «193 - 198 ق / 809 - 813 م»
به زودی وحدت و پیشرفت امپراتوری اسلام با مرگ ناگهانی هارون الرشید و تصمیمهایی که او چند سال پیش از مرگش برای جانشینی گرفته بود، در خطر افتاد. خلیفه جداً در این مورد که کدام یک از دو پسر بزرگ خود را به جانشینی انتخاب کند، مردد بود.
یکی از آنان محمد، فرزند زُبَیده و از خاندان بنیهاشم بود؛ در حالی که پسر دیگرش عبدالله -که ظاهراً شایستگی بیشتری برای وظیفه فرمانروایی از خود نشان میداد- فرزند یکی از همسران ایرانی هارون بود.
رشید در 175 ق / 792 م، محمد ملقب به امین را به جانشینی خود برگزید؛ اما چند سال بعد در 183 ق / 799 م، عبدالله ملقب به مأمون را جانشین امین قرار داد. با این حال مسأله جانشینی تا 186 ق / 802 م، صورت قطعی پیدا نکرده بود.
در آن سال، رشید مقرر داشت که مأمون پس از آن که برادرش به سلطنت رسید حکومت خراسان را -که بر عهده او گذاشته بود- نگاه دارد. در همان سال دو برادر در ضمن سفر حج هارون الرشید، به صورت کتبی تعهد کردند تا تصمیم پدر خود را درباره جانشینی محترم شمارند که به این ترتیب دو تعهدنامه با تشریفاتی به دیوار کعبه آویخته شد.
پس از مرگ هارون الرشید در توس، مأمون به فرمانداری شهر توس -که تا آن زمان تنها اسماً این سمت را داشت- مستقر شد و امین در بغداد به خلافت جلوس کرد.
امین به وزیرش فضل بن ربیع فرمان داد تا سپاهیان از خراسان به بغداد باز گردند؛ در صورتی که مأمون این تصمیم را مخالف تصمیم خلیفه تازه در گذشته میدانست.
سرانجام امین در اواخر 195 ق / اواخر 810 م، مأمون را از حقوق جانشینی محروم کرد و این حق را به پسر خود واگذارد.
ولی این رقابت و اختلاف تنها مدت کوتاهی محدود به کلمات بود. اندکی پس از آن، امین به تحریک فضل بن ربیع، سپاهی را برای جنگ با برادر گسیل داشت. در این میان مأمون توانسته بود فتنه رافع بن لیث را -که سر به شورش برداشته بود- فرو نشاند.
با آن که شمار سپاهیان مأمون اندک بود، اما تحت فرمان طاهر و در نتیجه عملیات جنگی ماهرانهای، توانستند در نخستین برخورد، بر سپاهیان عراق پیروز شوند «جمادی الثانی 195 ق / مارس 811 م». پس از پیروزی در خراسان، سپاهیان به جانب بغداد رفتند و با تسخیر نواحی جبال و شکست دادن نیروهای تازهنفس رسیده از بغداد، تا این شهر پیش رفته آن را محاصره کردند «ذی الحجه 196 ق / اوت 812 م».
این محاصره که شدیدترین محاصرهای بود که بغداد با آن رو به رو شد، مدتها در خاطرهها باقی ماند. طرفداران خلیفه وجب به وجب از شهر دفاع میکردند و مردم بغداد که از جنگ آگاهی نداشتند با چنان شجاعتی به مدد مدافعان برخاسته بودند که حتی وقایعنگارانی که به امین نظر مساعدی نداشتند، از این دلیریها به نیکی یاد کرده و آن را ستودهاند.
چنان به نظر میرسید که مردم بغداد، به استثنای بازرگانان ساکن «کَرخ» که خواستار صلح سریع بودند، از پیروزی مأمون سخت هراس داشتند. شهر که خسارات فراوانی دیده بود، پس از محاصره -که افزون بر یک سال به طول کشید- تسخیر و امین دستگیر شد.
چنان که گفتهاند، امین بر خلاف میل مأمون که در آن هنگام همه او را به خلافت پذیرفته بودند «محرم 198 ق / سپتامبر 813 م»، توسط یکی از سرداران سپاه به قتل رسید و پس از آن ایالت های غربی نیز یکی پس از دیگری جانب مأمون را اختیار کردند.