میرزا سلیمان اعتمادالدوله
«مقتول 991 ق / 1583 م»
میرزا
سلیمان جابرى
اصفهانى ملقب به اعتمادالدوله وزیر شاه
اسماعیل دوم که مردى زیرک و موقع شناس بود، پس از مرگ شاه اسماعیل توانست در دربار براى خود جایى باز کند و مقام وزارت را همچنان حفظ نماید. وى از زمانى که دختر خویش را به عقد شاهزاده حمزه میرزا درآورده بود، خود را از خاندان سلطنتى مىدانست و با استفاده از ضعف محمد خدابنده و جوانى ولیعهد، در کارها دخالت و نفوذ فراوان داشت. با ارکان دولت و سران طوایف قزلباش به تندى و خشونت رفتار مىکرد و شاه و ولیعهد را به صدور احکام و دستورهایى که بر خلاف میل و صوابدید بزرگان قزلباش بود، بر مىانگیخت. چنانکه پس از جنگ تیر پل، جمعى از سرداران استاجلو و شاملو را، که دستگیر شده و غالبا" از بستگان و نزدیکان امیران دربارى بودند، على رغم میل ایشان کشت. حتى در مجالس خصوصى، حمزه میرزا را تحریک مىکرد که برخى از اسیران نامى مانند قلى بیگ افشار قورچى باشى، و شاهرخ خان ذوالقدر مهردار، و محمد خان ترکمان را از میان بردارد.
توطئه سران قزلباش برای کشتن میرزا سلیمان وزیر
سرداران قزلباش که از عتاب و خطاب میرزا سلیمان وزیر به جان آمده بودند، براى کشتن وزیر، در کمین فرصت نشستند. در روزى که وزیر براى تفریح و شکار به خارج شهر مىرفت، عدهاى از جوانان قزلباش را براى کشتن وى فرستادند. اما سلیمان میرزا از توطئه آگاه شد و شکایت به ولیعهد برد. حمزه میرزا مخالفان او را احضار کرد و درباره توطئه از ایشان توضیح خواست؛ نخست منکر شدند، ولى چون موضوع برملا شده دیدند، آشکارا به ولیعهد گفتند که : میرزا سلیمان دشمن قزلباش و مایه ایجاد اختلاف و نفاق میان طوایف است و تا او از کار وزارت برکنار نگردد، آتش فتنه و فساد تسکین نخواهد یافت و اگر شاه او را معزول نکند، آنان جملگى به عباس میرزا خواهند پیوست.
میرزا سلیمان با آنکه مىدانست از آن بلیه جان سالم به در نخواهد برد، راضى شد که از کار وزارت کنارهگیرى و هر چه دارد تسلیم کند، به شرط آنکه جانش در امان باشد. حمزه میرزا که مىترسید خصومت سرداران با میرزا سلیمان وزیر، مقدمه مخالفت با ولیعهدى و پادشاهى او باشد، نهانى، کسى نزد امیران قزلباش فرستاد و آنها ولیعهد را تضمین داد، و سوگند خوردند که به او وفادار ماند و فرمانبردارى کنند.
شاه محمد خدابنده و حمزه میرزا همینکه از جانب سرداران قزلباش آسوده خاطر شدند، وزیر بیچاره را به ایشان سپردند. دشمنان وزیر هم نخست او را به همراه دو پسرش به زندان انداختند، و همینکه تمام اموال و املاک خود را تسلیم کرد، در
باغ زاغان
هرات هلاکش کردند.
میرزا سلیمان مردى فاضل و شاعر بود و نسبش به جابربن عبدالله انصارى، عارف معروف مىرسید. پس از کشتن وزیر، امیران از حمزه میرزا خواستند تا دختر او را طلاق گوید و شاهزاده بینوا ناچار اطاعت کرد.