دید کلی
در قرن بیستم تحولات عمیقی در
علوم طبیعی به وجود آمد و نظریات فیزیکی نوینی از جمله
نظریه نسبیت ،
نظریه مکانیک کوانتومی را در دیدگاه جهان پدیدار ساخت. کشفیات تصادفی و دور از دسترس بسیاری که در
فیزیک و به ویژه در
اختر فیزیک صورت گرفتهاند، درک ما را از جهان و قوانین حاکم بر آن بهبود بخشیدهاند. البته این بدین معنی نیست که
علم در آینده ، اطلاعات کنونی را کاملا رد میکند.
علوم طبیعی براساس کشفیاتی که در آن صورت گرفته ، موفقیت بزرگی را کسب کرده است. بسیاری از قوانین و نظریات بیان شده دارای کاربرد وسیعی هستند. درست است که
انقلاب علمی سبب ظهور مفاهیم و نظایات نوینی میشوند، اما برخلاف انتظار با مفاهیم اساسی و پایه گذشته ادغام میگردند و مفهوم خود را در ارتباط با پدیدهها حفظ میکنند.
رد پای تناقضات در علم
مسیر علم در بین تناقضات واقع است. بدین معنی که علم با عقاید و تفکر پذیرفته شده مغایرت دارد. هر تناقضی الزاما نظم عادی عقادی را به هم میزند و نیاز به توضیح دارد. البته تناقض در مقابل «
شعور متعارف » خودش را نشان میدهد. برخی مباحث کاملا منطقی وجود دارند که به نتایج متناقضی میرسند به طوری که تشخیص صحت و سقم آنها غیر ممکن است. به چنین تناقضاتی ،
تناقضات منطقی میگویند.
تناقضات در پـیـشرفـت عـلم نـقش ویـژهای دارند.
لئویند ماندلستام (Leonid Mandelstan ) فیزیکدان برجسته روسی بر این عقیده بود که برای درک مطلبی دو مرحله وجود دارد. مرحله اول یادگیری کامل تعدادی پدیده معین است که تمام مسائل مربوط به این پدیده تایید شده هستند. مرحله دوم تصور کلی مساله ، یعنی درک کامل ارتباطات داخلی و خارجی مطلب میباشد. مرحله دوم تناقضاتی دارد که باید آنها را روشن ساخت.
تناقضات منشا تولید علم
- تناقضاتی که در چهارچوب فیزیک کلاسیک مطرح شدند، سبب پیدایش نظریه نسبیت و نظریه مکانیک کوانتومی شدند. تصویر جدید علم از تناقضات نیز به شیوه فائق آمدن بر آن است که در اینر راه پیشرفتهای علمی جدیدی حاصل میگردد.
- اختر فیزیک جدید در بررسی تناقضات سهیم است. در سالهای اخیر اجسامی غیر عادی و پدیدههایی در اعماق فضا کشف شدهاند که تناقض در نظریات را به نوعی رفع میکند.
- این نتایج شگفت انگیز را که در اثر مطالعه فضا آشکار میشوند، باید چنین تصور کنیم که نخستین جرقهها را در پیشرفت فهم ما از ماده و جهان میزنند. البته این فقط اختر فیزیک نیست که کشفیات جدیدش انقلابی در فیزیک ایجاد میکنند.
یک نگاه فلسفی
موجودیت
علم ایجاب میکند که شرایط یکسان همیشه نتایج مشابهی را ایجاد نماید. با این وجود شما هر بار شرایط یکسانی را فراهم میکنید. ولی نمیتوانید پیشگویی کنید که از پشت کدام سوراخ ،
الکترون را خواهید دید. با اینکه همواره شرایط یکسان به نتایج مشابهی ختم نمیشوند. اما همواره پیشرفت علمی ایجاد کرده و کشف جدیدی را سبب میشوند.
بنابراین ، برای موجودیت علم افکار و عقایدی ضروری است که طبیعت را مختص به شرایطی نداند که از قبل قابل تصور است، بلکه برخی نظریات در طول بررسیها و رفع تناقضات نتیجه شدهاند.
نفی ، شروع همه چیز است!
عجیب است که حدودا نیمی از کشفیات علمی در اثر نفی نظریاتی بوجود میآیند. باید بدانیم که:
- آیا مثبت و منفی پیکربندی واحدی دارند؟
- آیا مثبت گاهی اوقات از منفی حاصل نمیشود؟
- آیا نقش منفی در علم بازدارنده است یا اینکه احتمالا نشانه مثبت است؟
از اینکه هر
نظریه علمی محدودیتهای خاص خود را دارد، بنابراین اجبارا مشروط و محدود است و قادر نیست تمام پدیدههای متنوعی که در طبیعت اتفاق میافتد را توجیه نماید. یعنی قانونی که بوسیله آن بتوان تمام پدیدههای طبیعی را بررسی کرد، وجود ندارد. در علوم حتی نظریات جامع نیز دارای محدودیت هستند. اما حقایق جدیدی که دیر یا زود پس از نظریه کشف میشوند که در پس محدودیتهای نظریه قرار گرفتهاند، سبب نفی نظریه میشوند. در اثر همین نفی ، نظریه جدید و جامعتری به وجود میآید که الزاما نظریه قبیلی را رد نمیکند اما نتایج جالبی دارد و از میزان محدودیتهایش کم شده است.
نسبیت ریشه در فیزیک کلاسیک دارد!
در دوره فیزیک کلاسیک تصور میشد که
قوانین مکانیک کلاسیک بدون هیچ استثنایی در تمام پدیدههای طبیعی قابل استفادهاند.
نظریه نسبیت عام این تصور غلط را که قوانین مکانیک فراگیر باشند و تمام پدیدهها را پوشش دهند، نقض کرد نه خود
مکانیک نیوتنی را. در چنین حالتی مکانیک کلاسیک حالت خاص از نظریه نسبیت تلقی میشود و در مواردی که سرعتها کمتر از
سرعت نور و جرمها کوچک هستند، صحت دارد. برای همین علم مکانیک اهمیت خود را حفظ نمود و به صورت علم دقیقی در آمد. با این حال ایدههای کشف نظریه نسبیت و فرمولبندی آن ریشه در فیزیک کلاسیک دارد.
جهان را چگونه باید شناخت؟
اختر فیزیک علمی است که اهمیت خود را مدیون پیشرفت
دوربینهای نجومی و توسعه روشهای پژوهشی از جمله کشف
تلسکوپهای رادیویی ،
فروسرخ ،
اشعه ایکس ،
اشعه گاما و
امواج فرابنفش میباشد. و نیز موقعیتهایی که بوسیله
سفرهای فضایی و ماموریتهای اکتشافی فضا فراهم شده ، در این موفقیت و پیشرفت سهیم هستند.
باید بپذیریم که فضای دور دست ، بصورت منبع گرانبهایی از اطلاعات علمی جدید است که اهمیت آن از
علم اختر فیزیک محض فراتر رفته است. گسترش دامنه تحقیقات و مطالعه جهان مبحثی است که
علم فیزیک خود را با آن سرگرم کرده است بنابراین علم فیزیک در زمین و جهان باید مکمل هم باشند. این علم در زمین بصورت علوم طبیعی مطرح است. اما در بررسی جهان با دو بازوی قدرتمند
کیهان شناسی و
فلسفه پیش میرود که از تلفیق و این علوم به نتایجی بینظیر و در عین حال تازه در
جهان میرسند.
همچنین ببینید