فطریات یکی از اقسام
مواد قیاس به شمار می رود.
منظور از فطریات،
قضایایی است که
حد وسط آن ها همراه خودشان و به عبارت دیگر،
قیاسی که باید منتج به نتیجه گیری آن قضایا شود، در دل خود آن هاست؛ و هر گاه انسان با این قضایا روبرو می شود، فطرت (استعداد طبیعی) انسان، حد وسط آنها را می یابد و حکم به درستی و
تصدیق آن ها می کند.
مانند این قضایا که:
"عدد دو نصف چهار است"
"دو شعاع دایره با یکدیگر برابرند."
ممکن است در نظر اول، فطریات همان
بدیهیات عقلی به نظر برسند؛ چرا که بدیهی می نمایند، اما این گونه نیست و میان آن ها تفاوت عمده ای قرار دارد.
به این صورت که:
در قضایای بدیهی عقلی، برای تصدیق حکم بدیهی، به حد وسط احتیاج نداریم و تنها با تصور
موضوع و محمول قضیه و
نسبت میان آن ها، حکم به تصدیق حکم می کنیم؛ در صورتی که عقل برای تصدیق یک قضیه فطری، احتیاج به حد وسط دارد، اما نکته این جاست که این حد وسط هرگز از ذهن غایب نیست و برای یافتن آن، نیازی به کوشش ذهنی و زحمت نداریم؛ بلکه هر گاه دو
حد قضیه(یعنی موضوع و محمول) در ذهن بیایند، فورا و بدون فاصله، حد وسط هم همراه با آن ها می آید و ذهن حکم کرده و قضیه فطری بنا می شود. (بر خلاف قضیه بدیهی که اساسا حد و وسطی در آن ها وجود ندارد.)
بنابراین در فطریات، حد وسط وجود دارد؛ اما قدرت تمیز انسان (فطرت و استعداد انسانی) آن را به سرعت در می یابد؛ گویی که این حد وسط همراه خود قضیه است؛ اما در بدیهیات، هیچ حد وسطی وجود نداشته و عقل برای تصدیق آن ها احتیاج به هیچ چیزی ندارد.
به همین دلیل، به فطریات "قضایای مقرون به حد وسط" (قضایایی که حد وسط آن ها، همراه با آن هاست) نیز می گویند.
برای روشن تر شدن بیشتر مطلب، مثلا قضیه فطری "عدد دو نصف عدد چهار است" را در نظر بگیرید.
این حکم در نظر اول، حکمی بدیهی به نظر می رسد؛ اما چنانچه گفته شد، این گونه نیست و با کمک یک قیاس و یک حد وسط دانسته شده است.
قیاس آن به این به این صورت ترتیب داده شده که:
- اگر مقداری مساوی با عدد دو را به خود این عدد بیفزاییم (یعنی 2+2)، عدد چهار حاصل می شود.(صغری )
- اگر مقداری مساوی با هر عددی را به خود آن عدد اضافه کنیم، در این صورت، آن عدد اول، نصف عدد حاصل شده است. (کبری )
- پس عدد دو، نصف عدد چهار است. (نتیجه)
بدین ترتیب می بینیم که این حکم نهایی که قضیه ای فطری است، حاصل یک قیاس است؛ اما قیاس و حد وسط آن همیشه در ذهن حاضر است و نیازی به کسب و نظر و کوشش فکری ندارد.
اساسا در تمامی مواردی که عددی به عدد دیگری نسبت داده می شود؛ یعنی در تمام نسب
ریاضی بین اعداد، چنین نوع قیاسی وجود دارد؛ با این تفاوت که در این مثال، به واسطه کوچک بودن عدد است که ذهن فورا به آن حکم می کند و به نور فطرت و استعداد، آن را در می یابد؛ اما در اعداد بزرگتر و یا نسبت های پیچیده تر، مثل این که آیا عدد 2846 نصف عدد 5692 است یا نه، ذهن نمی تواند به سرعت حکم کند و محتاج به تامل و مقدمه چینی است.
فطریات یکی از اقسام
یقینات، یعنی یکی از مبادی یقینی و ضروری برای قیاس است.
منابع
- فرهنگ فلسفی
- منطق مظفر، جلد2، صفحه 136
- کلیات منطق صوری، صفحه 369 و 368